الله فی السماء و علمه فی کل مکان  ( ! )

خداوند در آسمان است و علم او در همه جا   ( ! )
این جمله امام مالک است . در پست های قبل نقدی که حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی (ایده الله تعالی) بصورت بسیار علمی و دقیق بر این جمله امام مالک کرده بودند را قرار دادم. چندی پیش آقای عبدالحی مطلبی در نقد آیت الله وحید نوشت اند که کمی تند و متعصبانه و بدور از فضای علم بود. جناب عبدالحی با استناد به آیات 16 و 17 سوره ملک ادعا کرده اند که جمله (( الله فی السماء )) امام مالک با این آیات تطابق دارد و حضرت آیت الله وحید (ایده الله تعالی) از قرآن خبری ندارند و... (سبحان الله).
اکنون آیات 16 و 17 سوره ملک را از تفاسیر شیعه و سنی می آوریم تا تفسیر این دو آیه روشن شود و معلوم شود که آیا جمله (( الله فی السماء )) امام مالک با این دو آیه قابل توجیه است یا این که جمله (( الله فی السماء )) غلط و نقد حضرت آیت الله وحید صحیح است. و آیا خدا در آسمان است ؟

آیات 16 و 17 سوره ملک :

أَأَمِنتُم مَّن فِی السَّمَاء أَن یَخْسِفَ بِکُمُ الأَرْضَ فَإِذَا هِیَ تَمُورُ
آیا خود را از عذاب کسى که حاکم بر آسمان است در امان مى‏دانید که دستور دهد زمین بشکافد و شما را فرو برد و به لرزش خود ادامه دهد؟!
أَمْ أَمِنتُم مَّن فِی السَّمَاء أَن یُرْسِلَ عَلَیْکُمْ حَاصِبًا فَسَتَعْلَمُونَ کَیْفَ نَذِیرِ
یا خود را از عذاب خداوند آسمان در امان مى‏دانید که تندبادى پر از سنگریزه بر شما فرستد؟! و بزودى خواهید دانست تهدیدهاى من چگونه است!

تفاسیر شیعه در مورد (( من فی السماء )) این دو آیه :

1. المیزان فی تفسیر القرآن . علامه طباطبائی (رضوان الله علیه

و مـراد از کـلمـه (مـن فـى السـمـاء - آن کس که در آسمان است ) فرشتگانى هستند که مـوکـل بـر آسـمـان و حـوادث عـالمـنـد، و اگـر ضـمـیـر مفرد - یخسف - به کلمه (من ) بـرگـردانـده ، بـا ایـنـکـه این کلمه در معنا جمع است ، به این جهت است که کلمه مذکور در لفظ مفرد است . و وقتى گفته مى شود: (خسف الارض بقوم کذا) معنایش این است که زمین زیر پاى فلان قوم شکافته شد،
و هـمـه را در شـکـم خـود فـر و بـرد. و کـلمـه (مـور) کـه مـصـدر فعل (تمور) است ، به طورى که صاحب مجمع گفته به معناى تردد درآمد و شد است ، نظیر کلمه (موج ) که آن نیز به همین معنا است .
و مـعـنـاى آیـه ایـن اسـت کـه چـگـونـه بـا خـاطـر جـمـع و دل آسوده به ربوبیت خداى تعالى کفر ورزیده اید، و چه ایمنى از ملائکه ساکن آسمان و مـوکـل بر امور عالم دارید از اینکه زمین را زیر پایتان بشکافند، و به امر خدا شما را در شـکـم زمـیـن پـنـهـان سـازنـد، در حـالى کـه زمـیـن هـمـچـنـان متزلزل و مضطرب باشد و چون گهواره آمد و شد داشته باشد؟.
بـعـضـى از مـفـسـریـن گفته اند: مراد از کسى که در آسمان است خداى سبحان ، و منظور از (در آسـمـان بودن خدا) این است که سلطنت و تدبیر امور خدا در آسمان است ، و گر نه معنا ندارد خدا در مکان بگنجد، و آسمان و عالمى از عوالم او را در خود جاى دهد. ولى از نظر ما هر چند معناى بى اشکالى است لیکن خلاف ظاهر آیه است .



2.تفسیر نمونه . آیت الله مکارم شیرازی

2. تعبیر به (من فى السماء) (کسى که در آسمان است ) اشاره به ذات پاک خدا است که حـاکـمیت او بر کل آسمانها - تا چه رسد به زمین - مسلم است ، بعضى نیز گفته اند اشاره به فرشتگان خدا است که در آسمانها هستند و مامور اجراى فرمان او مى باشند.
سـپـس مـى افـزایـد: (لازم نـیـسـت حـتـما زلزله ها به سراغ شما آید بلکه مى تواند این فـرمـان را به تندبادها دهد، آیا شما خود را در امان مى دانید که خداوند حاکم بر آسمانها تـندبادى مملو از سنگریزه بر شما فرستد و شما را زیر کوهى از آن مدفون سازد)؟! (اءم اءمنتم من فى السماء ان یرسل علیکم حاصبا

 

3.تفسیر صافی. علامه فیض کاشانی (قدس سره)

(16) ءأمنتم من فی السماء یعنی الملائکة الموکلین على تدبیر هذا العالم وقرئ وأمنتم بقلب الهمزة الاولى واوا لانضمام ما قبلها وبقلب الثانیة ألفا أن یخسف بکم الارض فیغیبکم فیها کما فعل بقارون فإذا هی تمور تضطرب . 
 (17) أم أمنتم من فی السماء أن یرسل علیکم حاصبا أن یمطر علیکم حصبا فستعلمون کیف نذیر کیف إنذاری إذا شاهدتم المنذر به ولکن لا ینفعکم العلم حینئ

  

4.مجمع البیان . شیخ طبرسی (قدس سره )

«أ أمنتم من فی السماء» أی أمنتم عذاب من فی السماء سلطانه و أمره و نهیه و تدبیره لا بد أن یکون هذا معناه لاستحالة أن یکون الله جل جلاله فی مکان أو فی جهة و قیل یعنی بقوله «من فی السماء» الملک الموکل بعذاب العصاة «أن یخسف بکم الأرض» یعنی أن یشق الأرض فیغیبکم فیها إذا عصیتموه «فإذا هی تمور» أی تضطرب و تتحرک و المعنى أن الله یحرک الأرض عند الخسف بهم حتى تضطرب فوقهم و هم یخسفون فیها حتى تلقیهم إلى أسفل و المور التردد فی الذهاب و المجیء مثل الموج «أم أمنتم من فی السماء أن یرسل علیکم حاصبا» أی ریحا ذات حجر کما أرسل على قوم لوط حجارة من السماء و قیل سحابا یحصب علیکم الحجارة


تفاسیر اهل سنت :

1.تفسیر قرطبی 

قال ابن عباس : أأمنتم عذاب من فی السماء إن عصیتموه . وقیل : تقدیره أأمنتم من فی السماء قدرته وسلطانه وعرشه ومملکته . وخص السماء وإن عم ملکه تنبیها على أن الإله الذی تنفذ قدرته فی السماء لا من یعظمونه فی الأرض . وقیل : هو إشارة إلى الملائکة . وقیل : إلى جبریل وهو الملک الموکل بالعذاب . قلت : ویحتمل أن یکون المعنى : أأمنتم خالق من فی السماء أن یخسف بکم الأرض کما خسفها بقارون .



2. تفسیر جلالین ( امام جلال الدین سیوطی و جلال الدین المحلی)

أأمنتم] بتحقیق الهمزتین وتسهیل الثانیة وإدخال ألف بینهما وبین الأخرى وترکه وإبدالها ألفا [من فی السماء] سلطانه وقدرته [أن یخسف] بدل من من [بکم الأرض فإذا هی تمور] تتحرک بکم وترتفع فوقکم



3.امام شوکانی 

قال الواحدی : قال المفسرون : یعنی عقوبه من فی السماء و قیل : من فی السماء : قدرته و سلطانه و عرشه و ملائکته و قیل : من فی السماء من الملائکه و قیل: المراد جبرئیل. 


4.امام طبرانی 
معناه اامنتم یا اهل المکه من فی السماء سلطانه و قدرته و ملکه ...
وقیل اامنتم من فی السماء وهو الملک الموکل بالعذاب یعنی جبرئیل .


5.تفسیر ابی سعود

ای الملائکه الموکلین بتدبیر هذا العالم او الله سبحانه علی تاویل من فی السماء امره و قضاوه او علی زعم العرب حیث کانوا یزعمون انه تعلی فی السماء ای اامنتم من تزعمون انه فی السماء و هو متعال عن المکان.



6.تفسیر ثعلبی

(من فی السماء ) قدرته و سلطانه و عرشه ...
من فی السماء : لانهم کانوا یعترفون بان اله السماء و یزعمون ان الاصنام الهه الارض و کانو یدعون الله من جهه السماء و ینظرون نزول امره بالرحمه و السطوه فیها.



این تفسیر این دو آیه در تفاسیر معروف شیعه و سنی بود که در هیچکدام تفسیر آیه با جمله (( الله فی السماء)) امام مالک همخوانی نداشت. بلکه این جمله امام مالک با این تفاسیر در تناقض است . و احتجاج جناب عبدالحی به این آیات برای تایید سخن امام مالک اشتباه است . 

فرمایشی از وجود مبارک حضرت امام جعفر صادق (صلوات الله و سلامه علیه) در خداشناسی :
و لا یحیط به شیئ . هیچ چیزی به او احاطه ندارد. ان الله تبارک و تعالی لا یشبه شیئا و لا یشبهه شیئ. نه شبیه هست به چیزی نه چیزی شبیه اوست . و کل ما وقع فی الوهم فهو بخلافه . آنچه در وهم هر متوهمی آنچه در عقل هر عاقلی آنچه در درک هر مدرکی در بیاید او مخلوق اوست نه خالق او. او ذاتی است که در وههم می‌گنجد در عقل نمی آید فقط عقل به ایات حکمت او به نشانه های قدرت او به مقام اثبات او می رسد ان هم در حد خروج از حد تعطیل و حد تشبیه . بعد مهم این است :‌ لم یزل الله عز و جلّ‌ و العلم ذاته . و علم خداوند عین ذات اوست.

انشاء الله در پست های بعد در مورد عدم رویت خدا و عدم جسم بودن خدا مطالبی خواهم آود. زیرا عزیزان اهل سنت قائل به رویت خدا در قیامت اند. بصورت مختصر دو حدیث در این مورد بیان میکنم و بحث تفصیلی در پست های آینده انشاء الله.

روزى مردم از رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم پرسیدند آیا ما پروردگارمان را روز قیامت مى‏بینیم؟ فرمود: آیا در دیدن ماه در شب چهارده که ابرى مانع نباشد ضرر مى‏کنید؟ گفتند: نه، یا رسول اللّه! فرمود: آیا در دیدن خورشید که ابرى جلوى آن نباشد ضررى مى‏نمائید؟ گفتند: نه. فرمود: همانا شما خدا را مى‏بینید . لابدّ خوانندگان محترم توجّه دارند که تشبیه دیدن خدا به دیدن ماه و خورشید، راه هرگونه توجیه را مى‏بندد که مثلاً بخواهند بگویند منظور از دیدن خدا، دیدن به قلب است نه با چشم سر و امثال آن. علاوه بر این، اهل سنّت خود اینگونه روایات را به ظاهر خویش باقى گذاشته و راه هر گونه توجیه را بسته‏اند. 

(بگذریم از اینکه در دیدن خورشید به ما ضرر مى‏رسد!).


(1) الف ـ صحیح بخارى، ج 1، ص 204، باب فضل السجود (از کتاب الصلاة) و ج 8، ص 147، باب ما جاء فی الرقاق و... باب الصراط جسر جهنّم وبه همین مضمون در ج 6، ص 56، تفسیر سوره نساء، و ج 9، ص 156 و 158، کتاب التوحید، باب و کان عرشه على الماء.

ب ـ صحیح مسلم، ج 1، ص 163 به بعد، کتاب الایمان، باب معرفة طریق الرؤیة (باب 81)، ح 299 و 300 و 302 و ج 4، ص 2279، کتاب الزهد و الرقّائق، ح 16.

ج ـ سنن ابن ماجه، همان، ح 179.

د ـ سنن ترمذی همان، ص 594، باب 17، ح 2554.

ه ـ سنن أبی داود، همان، ح 4730.


متن یکى از احادیث صحیح مسلم چنین است:

«انّ ناسا فی زمن رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏سلم قالوا: یا رسول اللّه! هل نرى ربّنا یوم القیامة؟ قال رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏سلم : نعم. قال: هل تضارّون فی رؤیة الشمس بالظهیرة صحوا لیس معها سحاب؟ وهل تضارّون فی رؤیة القمر لیلة البدر صحوا لیس فیها سحاب؟ قالوا: لا یا رسول اللّه ! قال: ما تضارّون فی رؤیة اللّه تبارک و تعالى یوم القیامة إلاّ کما تضارّون فی رؤیة أحدهما...



اینک روایاتى دیگر از صحاح در همین زمینه:

«چون قیامت برپا شد مؤمنین دنبال کسى مى‏روند که از آنها شفاعت کند. ابتدا نزد حضرت آدم علیه‏السلام رفته و از او تقاضا مى‏کنند. او گناه خویش را یادآورى کرده و عذر مى‏خواهد و مى‏گوید به نزد نوح علیه‏السلام بروید آنها نزد حضرت نوح علیه‏السلام مى‏روند و همان تقاضا را از او مى‏نمایند او آنها را به إبراهیم علیه‏السلام ارجاع مى‏دهد و آن حضرت به موسى و او به عیسى علیهماالسلام (و هر کدام ـ غیر از حضرت عیسى علیه‏السلام ـ گناهان خود را مانع شفاعت مى‏دانند!) تا آنکه نزد پیامبر اسلام صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم مى‏روند. آن حضرت نزد خدا رفته و از او اجازه مى‏گیرد و چون او را دید به سجده مى‏افتد....)

(1) الف ـ صحیح بخارى، ج 6، ص 21 و 22، ابتداى تفسیر سوره بقره و مشابه آن در ج 8، ص 145، کتاب الدعوات، باب صفة الجنّة والنار، و ج 9، ص 149 و 161، کتاب التوحید، باب ما یذکر فی الذات و... و باب وکان عرشه على الماء.
صحیح مسلم، ج 1، ص 87 ـ 180، کتاب الایمان، باب 84، ح 322 إلى 329.
سنن ابن ماجه، ج 2، ص 1442، کتاب الزهد، باب ذکر الشفاعة (باب 37)، ح 4312


این روایت نیز به خوبى مى‏رساند که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در آنجا که بود خدا را ندیده بود و چون نزد او رفت (که خواهیم گفت یعنى تا خانه خدا رفت و خدا در آن موقع در خانه خویش بود!) او را دید! 


لابدّ خوانندگان محترم از خود مى‏پرسند که مؤمنین چرا ابتدا نزد پیامبر خودشان نرفته و در خانه دیگران را کوبیدند، آنهم از ابتدا در خانه آدم أبو البشر علیه‏السلام که از انبیاء اولو العزم نبود؟ و چرا او و سایر انبیا ـ که مى‏دانستند اینان از مؤمنین و از پیروان پیامبر آخر الزمانند ـ آنان را به پیامبر خودشان ارجاع ندادند و ...

                                          و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین