و همانطوری که برادر عزیزمان هم اشاره کردند وهابیت هر روز جنایتی را برروی جنایات خود اضافه میکنند و برگ سیاه و ننگینی بر پرونده خودشان میافزایند.
یک روزی فتوا میدهند بر اینکه رزمندگانشان یعنی این تروریستها و آدم کش و جانیها مجاز هستند که زنان و دختران شیعه و علوی را بدون اینکه مهریه ای بپردازند و صیغه عقدی بخوانند تصرف کنند.
یک روزی فتوا میدهند دختران سنی 14سال به بالا و زنان مطلقه به عنوان جهاد ازدواج، جهاد نکاح بروند و خودشان را در اختیار رزمندگان ما در سوریه قرار بدهند یعنی در حقیقت همان جنایاتی که یزید بن معاویه که خدا به اشد عذاب و لعن گرفتارش کند وتمام دوست داران و مدافعینش را که در قضیه حره انجام داد امروز دارند این نسل یزید بن معاویه لعنت الله علیه در سوره انجام میدهند.
روزی هم آقا شیعهها از یهود و نصاری بدتر هستند و قتل اینها جایز است حتی کشتن زنان و کودکان شیعه هم لازم است، حالا من نمی دانم این فتاوای ضد اسلامی نه، ضد قرآنی نه، ضد بشری را از کجا میآورند؟ آیا اینها حیا نمی کنند؟ شرم نمی کنند؟ از خدا نمی ترسند؟ از قهر و نفرت مردم هیچ ابایی ندارند؟
ما همین امروز در خدمت آقای محسنی با تعدادی از عزیزانی که از ترکیه آمده بودند که خب رئیس یکی از مراکز بزرگ مذهبی ترکیه که حالا من اسمش را در ذهنم نیست ایشان از او سوال میکنند که آیا در سوریه آنهایی که میروند واقعا جهاد میکنند؟
رئیس دیانت که بالاترین مقام مذهبی آقایان اهل سنت است میگوید: جهاد چیست؟ اینها میروند و آدم میکشند، بی گناه و با گناه را میکشند، زن و بچه مردم را قتل عام میکنند.
آیا این جهاد است؟ یعنی الان خود اهل سنت هم حتی در خود ترکیه ای که دولتش حامی این تروریستهاست بالاترین مقام مذهبی اهل سنت دارند محکوم میکنند.
من روز اول عید در ترکیه بودم در میدان عاشورا حدود بالای 30-40 هزار جمعیت جمع بودند که بنده هم حضور داشتم دیدم رهبر شیعیان ترکیه جناب شیخ صلاح الدین سخنرانی کرد و این کار تروریستها را محکوم کرد و حتی اینکه دولت ترکیه هم در آنجا نقشی دارد را هم محکوم کرد.
من تصور کردم برای اینکه ایشان عرق شیعی دارد بعد دیدم که شهردار استانبول هم پشت تریبون رفت و او هم محکوم کرد، یکی از نمایندگان مجلس هم رفت پشت تریبون و او هم محکوم کرد و من واقعا خیلی تعجب کردم که اینها به چه شکلی دارند این قضایا را محکوم میکنند و این جنایات را به عنوان یک جنایت بشری.
تا اینکه امروز هم در خبرها آمد که اینها قبر حجر بن عدی از اصحاب و یاران امیرالمؤمنین سلام الله علیه که به دست معاویه به شهادت رسید. او و یارانش به چه جرمی؟ به جرم اینکه گفتند باید به علی ناسزا بگویید ولی نگفتند و مظلمومانه به شهادت رسیدند اینها میآیند ضریح مطهرش را به هم میزنند.
اگر دوستان مانیتور من را هم محبت کنند من همین الان زدم ببینید این ضریح مطهر حجر بن عدی آنهایی که رفتند و مشرف شدند میدانند تقریبا 35 کیلومتری دمشق است.
این هم قبر این بزرگوار و جنازه این شهید راه ولایت در آوردند، یعنی همین که بعد از 1400 سال جنازه این شهید دست نخورده و نپوسیده بود این دلیل بر حقانیت شیعه است، دلیل بر حقانیت اسلام و قرآن است که آنهایی که در راه اهل بیت کشته شدند این منطق قرآن را اثبات میکند:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
یعنی اینها زنده هستند و زمین حق پوساندن قبر پاک شهدا را ندارد.
سوره آل عمران آیه 169
به هر حال دیگر باید مردم قضاوت کنند.
می خواهم یک چیزی هم یادگاری هم بماند و انشاءالله به صورت کلیپ هم شود و حتی استاد بزگوار لطف بفرمایند مسابقاتی را از این فراهم بکنند ما این مباحثی را که گذشت و حضرت استاد بیان کردند و بسیار هم زیبا بود اگر استاد لطف کنند در فرصت 5 دقیقه برای ما این را به صورت یک بسته آموزشی و فشرده ادله امامت که هر شیعه و اهل سنتی این را ملاحظه میکند و نگاه میکند بداند در 5 دقیقه این مباحث امامت را قشنگ برای خودش تداعی بکند و برای کسانی که میخواهند بحث کنند.
اگر لطف بفرمایید در 5 دقیقه این مباحث امامت را برای ما مطرح بفرمایید.
من قبل از اینکه به سوال جناب آقای محسنی که فرمودند در 5 دقیقه جواب بدهم اجازه بدهید در 3 دقیقه مقدمه ای را اشاره کنم بعد 5 دقیقه شما را عرض میکنم.
ما همیشه یک مقدمه ای را چیدیم که اصلا چرا ما باید از مذهب مان تحقیق کنیم و مذهبمان را تحقیق کنیم و از تقلیدی بیرون بیاوریم.
حدیث افتراق امت بود که پیامبر اکرم فرمود امت من به 73 فرقه متفرق میشوند:
کلها فی النار إلا ملة واحدة
حاکم نیشابوری هم در جلد 1 ص 136 میگوید صحیح است.
آقای البانی در سلسلة الاحادیث صحیحه جلد 1 ص 385 هم میگوید روایت صحیح است.
الدر المنثور ج 2 ص 290، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی الوفاة: 911، دار النشر : دار الفکر - بیروت – 1993
دوستان اهل سنت ما هم به حدیث:
ما أنا علیه الیوم وأصحابی
استناد میکنند که حاکم آن را آورده است و ما گفتیم این نه تنها دلیل نیست بلکه به عکس است، آنچه که امروز من و اصحابم بر آن عقیده هستیم.
المستدرک على الصحیحین ج 1 ص 218، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاة: 405 هـ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة : الأولى، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا
باتوجه به آنچه که بخاری نقل میکند که اکثریت صحابه وارد آتش جهنم میشوند:
فلا أُرَاهُ یَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ
تعداد اندکی
صحیح البخاری ج 5 ص 2407، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة : الثالثة، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا
اینهایی که خودشان را نتوانستند نجات دهند چگونه میتوانند نشانه فرقه ناجیه باشند؟ از آن طرف هم شیعه همان 40 روایت است که:
والذی نفسی بیده إن هذا وشیعته لهم الفائزون یوم القیامة
فتح القدیر ج 5 ص 477، اسم المؤلف: محمد بن علی بن محمد الشوکانی الوفاة: 1250، دار النشر : دار الفکر - بیروت
و حدیث دوم:
وَمَنْ مَاتَ وَلَیْسَ فی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً
صحیح مسلم ج 3 ص 1478، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی
و در مسند احمد هم آمده که پیامبر فرمود:
من مَاتَ بِغَیْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً
هرکس بمیرد و بیعت امامی در گردنش نباشد مرگش مرگ جاهلی است.
مسند أحمد بن حنبل ج 4 ص 96، اسم المؤلف: أحمد بن حنبل أبو عبدالله الشیبانی الوفاة: 241، دار النشر : مؤسسة قرطبة - مصر
ما میخواهیم بدانیم که فردا که ما میخواهیم بمیریم پدر و اجداد ما مردند امامشان کی بوده؟ روشن کنند آقایان برای خودشان.
روایت سوم حدیث:
إِنَّ هذا الْأَمْرَ لَا یَنْقَضِی حتى یَمْضِیَ فِیهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً
که در صحیح مسلم کاملا مشخص میکند بر اینکه پیامبر فرمود خلفای من 12 نفر هستند.
صحیح مسلم ج 3 ص 1452، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی
این 3 تا روایت اثبات میکند که ما باید از مذهب خود تحقیق کنیم که میبینید هنوز 3 دقیقه هم نشده است.
اما 5 دقیقه ای که جناب آقای محسنی گفتند من این را هم عرض کنم که حتی ما در ترکیه هم بودیم حاج آقای محسنی هم حضور داشتند حدود 60-70 نفر از علما هم بودند گفتم باید این 6 تا مساله را حفظ کنید در 5 دقیقه، اینجا هم ما دیروز حدود 50-60 نفر از عزیزان هندی که در سطح 4 مقطع دکتری هستند غالبا و بزرگوارانی هم از هند آمده بودند پشت تریبون آمدند و این 6 موضوع را مثل بلبل خواندند.
بینندگان ما هم تقاضا میکنیم این مطالبی را که میگوییم که 3 تا آیه و 3 تا روایت است در 5 دقیقه روی خط بیایند و بخوانند.
و انشاءالله ما تکرار هم خواهیم کرد وبه صورت تصویری و پاور پوینت در میآوریم در 5 دقیقه انشاءالله ما تلاش میکنیم برای آنهایی که خیلی حالا ما که خبر نداریم این آقایان از روی کاغذ میخوانند یا از روی چیز دیگر ولی خب ما سوال پیچ میکنیم و آنهایی که از روی کاغذ بخوانند در اون سوال پیچی که میکنیم مشخص میشود.
ولی آنهایی که خوب حفظ کرده باشند ما برای آن عزیزان انشاءالله یک هدایایی که حد توان خودمان انشالله تقدیم میکنیم. اما آن 5 دقیقه ما:
بسم الله الرحمن الرحیم
ما 3 تا آیه در قرآن استدلال کردیم بر امامت امیرالمؤمنین سلام الله علیه، آیه 55 سوره مائده بود:
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آَمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ
که قرآن میگوید ولی شما خداست و ولی شما پیامبر است و ولی شما اون کسی است که نماز میخواند و در رکوع صدقه میدهد.
در کتاب تفسیر طبری میگوید:
إنما ولیکم الله ورسوله الآیة قال نزلت فی علی بن أبی طالب تصدق وهو راکع
علی بن ابیطالب بوده است.
تفسیر الطبری ج 6 ص 289، اسم المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن خالد الطبری أبو جعفر الوفاة: 310، دار النشر : دار الفکر - بیروت - 1405
ابن ابی حاتم در تفسیرش میگوید:
تصدق علی بخاتمه وهو راکع فنزلت انما ولیکم الله
علی بن ابییطالب بوده
تفسیر ابن أبی حاتم ج 4 ص 1162، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن محمد بن إدریس الرازی الوفاة: 327، دار النشر : المکتبة العصریة - صیدا، تحقیق : أسعد محمد الطیب
آقای ابن تیمیه در تفسیرشان میگوید:
تفسیر طبری و ابن ابی حاتم از تفاسیری است که:
تفاسیرهم متضمنة للمنقولات التی یعتمد علیها فی التفسیر
در حدیث اینها معتبر هستند.
منهاج السنة النبویة ج 7 ص 179، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة : الأولى، تحقیق : د. محمد رشاد سالم
آلوسی روح المعانی میگوید:
وغلب الأخباریین على أنها نزلت فى على کرم الله تعالى وجهه
غالب اخباریین بر این هستند که این آیه در حق علی نازل شده است.
روح المعانی ج 6 ص 167، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: 1270هـ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت
در صفحه 186 از جلد 6 میگوید که :
والآیة عند معظم المحدثین نزلت فى على کرم الله تعالى وجهه
معظم محدثین بر این هستند که این آیه در حق علی نازل شده است.
روح المعانی ج 6 ص 186، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: 1270هـ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت
کلمه ولی هم در خدا همانطور که دلالت بر ولایت تکوین و تشریع دارد، در پیامبر همچنین در امیرالمؤمنین هم این چنین است.
اگر ولی در الله و رسول و امیرالمؤمنین تفاوت داشت باید کلمه ولی تکرار میشد، مانند آیه :
أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ
سوره توبه آیه 61
مطلب دوم آیه 67 سوره مائده است که :
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ
آقای الوسی در تفسیر خود گفته است که :
یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولى المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته
و مناقشه ای هم نکرده است.
روح المعانی ج 6 ص 193، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: 1270هـ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت
الدر المنثور ج 3 ص 117، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین السیوطی الوفاة: 911، دار النشر : دار الفکر - بیروت - 1993
شوکانی در فتح القدیر میگوید:
از عبدالله بن مسعود زمان پیامبر ما این آیه را این گونه میخواندیم که پیامبر به مردم برسان که علی ولی مؤمنین است، علی مولای مؤمنین است و اگر نرسانی رسالت انجام نشده است.
فتح القدیر ج 2 ص 60، اسم المؤلف: محمد بن علی بن محمد الشوکانی الوفاة: 1250، دار النشر : دار الفکر - بیروت
باز آقای ابن ابی حاتم در تفسیرش دارد که این آیه 67 سوره مائده در حق علی نازل شده است.
نزلت هذه الایة یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فی علی بن ابى طالب .
تفسیر ابن أبی حاتم ج 4 ص 1172، اسم المؤلف: عبد الرحمن بن محمد بن إدریس الرازی الوفاة: 327، دار النشر : المکتبة العصریة - صیدا، تحقیق : أسعد محمد الطیب
آیه سوم هم:
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی
آقای خطیب بغدادی در تاریخ بغداد میگوید:
لما أخذ النبی بید علی بن أبی طالب فقال ألست ولی المؤمنین قالوا بلى یا رسول الله قال من کنت مولاه فعلی مولاه فقال عمر بن الخطاب بخ بخ لک یا بن أبی طالب أصبحت مولای ومولى کل مسلم فأنزل الله الیوم أکملت لکم دینکم
در حق علی نازل شده است بعد از آنکه پیامبر علی را برای خلافت در غدیر خم نصب کردند. خلیفه دوم آمد و گفت ای فرزند ابوطالب مبارک باد بر تو که مولای تمام مسلمانها شدی.
تاریخ بغداد ج 8 ص 289، اسم المؤلف: أحمد بن علی أبو بکر الخطیب البغدادی الوفاة: 463، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - -
همین تعبیر را آقای ابن کثیر دمشقی در البدایة و النهایة میگوید این گونه گفت:
فقال عمر بن الخطاب هنیئا لک یا ابن أبی طالب اصبحت الیوم ولی کل مؤمن
امروز ولی امر تمام مؤمنین شدی.
البدایة والنهایة ج 7 ص 350، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء الوفاة: 774، دار النشر : مکتبة المعارف - بیروت
در مورد آیه 67 آمد:
بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولى المؤمنین
در مورد آیه 55 آمد:
إنما ولیکم الله ورسوله الآیة قال نزلت فی علی بن أبی طالب
در اینجا هم
اصبحت الیوم ولی کل مؤمن
این 3 تا آیه بود، اما 3 تا روایت که هر 3 را ما از مستدرک حاکم با شهادت بر صحت روایت که پیامبر فرمود علی از من و من از علی هستم:
أنت ولی کل مؤمن بعدی ومؤمنة
ولی تمام مؤمنین بعد از من است.
المستدرک على الصحیحین ج 3 ص 143، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاة: 405 هـ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة : الأولى، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا
حالا آقایان بیایند بگویند که کلمه ولی که در آیات 3 و55 و 67 سوره مائده در این حدیث آمده است به چه معنا هست؟ ما میگوییم این کلمه ولی به همان معناست که خلیفه دوم خطاب به امیرالمؤمنین و عباس میگوید:
فلما تُوُفِّیَ رسول اللَّهِ قال أبو بَکْرٍ أنا وَلِیُّ رسول اللَّهِ
پیامبر از دنیا رفت ابوبکر گفت من ولی بعد از پیامبر هستم و نگفت که من خلیفه و امام و حاکم هستم بلکه کلمه ولی به کار برده است،
ثُمَّ تُوُفِّیَ أبو بَکْرٍ وأنا وَلِیُّ رسول اللَّهِ وَوَلِیُّ أبی بَکْرٍ
و جناب عمر هم میگوید وقتی که ابوبکر از دنیا رفت من ولی پیامبر و ولی از طرف ابوبکر هستم.
صحیح مسلم ج 3 ص 1378، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی
این ولی به چه معنا است؟ همان معنا را شما در این 3 آیه و در این روایت منظور کنید.
و همچنین در جلد 3 مستدرک با شهادت بر صحتش پیامبر اکرم فرمود:
لا ینبغی أن أذهب إلا وأنت خلیفتی
من نخواهم رفت جز ثابت کنم تو خلیفه من هستی
المستدرک على الصحیحین ج 3 ص 4652، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاة: 405 هـ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة : الأولى، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا
و اینکه
لا ینبغی أن أذهب إلا وأنت خلیفتی فی کل مؤمن من بعدی
خلیفه من در تمام مؤمنان بعد از من هست
آقای البانی میگوید این روایت حسن است.
السنة لابن أبی عاصم ج 2 ص 565، اسم المؤلف: عمرو بن أبی عاصم الضحاک الشیبانی الوفاة: 287، دار النشر : المکتب الإسلامی - بیروت - 1400، الطبعة : الأولى، تحقیق : محمد ناصر الدین الألبانی
در رابطه با حدیث امامت پیامبر اکرم فرمود که:
علی امام المتقین
علی امام متقین است
المستدرک على الصحیحین ج 3 ص 4666، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاة: 405 هـ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة : الأولى، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا
یا فرمود:
أنت امام کل مؤمن ومؤمنة
تو امام تمام مؤمنین و مؤمنات هستی.
المناقب - الموفق الخوارزمی - ص 62
این را که ما عرض کردیم کاملا بزرگان اهل سنت شهادت بر صحتش داده اند آقایان مراجعه کنند به کتاب مستدرک ببینند هم آقای حاکم نیشابوری در بعضیها ذهبی در بعضیها هر دو، و البانی شهادت بر صحت روایت دادند.
ما این 3 آیه و 3 روایت را دلیل بر خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام میدانیم.
هذه ادلتنا
شما هم بفرمایید اگر یک کسی تابع جناب خلیفه اول است دلیل شما از قرآن و سنت چیست؟
ممنون و سپاسگذاریم البته 6 دقیقه شد ولی اشکال ندارد ولی اگر حاج آقا بزرگواری کنند این مطالبی را هم که گفتید حیف بود که با تصویر نبود انشاءالله حاج آقا لطف میکنند در جلسه بعد اینها را برای ما پاورپوینت میکنند که عزیزانی که بیننده هستند به هر صورت چون میخواهند بنویسند یا ضبط کنند و دوباره بخواهند این را بازنویسی کنند مشکل است ولی وقتی به صورت تصویری باشد کاملا بررسی و قابل بیان است.
دوستان ما اگر این را مطالعه کنند و پیگیری کنند هر جایی که باشند و هر جایی که کسی بخواهد سوالی کند میتوانند در 5-6 دقیقه شما هم مطرح بکنید و انشالله استفاده بکنید.
موضوع ادله امامت حضرت امیر علیه السلام اگر ما کتاب و سنت را بخواهیم کنار بگذاریم و فرض بگیریم که ما دلیلی نسبت به کتاب و سنت و آیات نداریم، مقتضای عقل نسبت به انتخاب خلیفه، پیامبر آمده است و 23 سال زحمت کشیده است آیا امکان دارد که ایشان این امت را رها کند و برود و کسی را به عنوان وصی و جانشین خود انتخاب نکند؟
همان طوری که برادر عزیزم آقای محسنی اشاره کردند ما الان 5-6 ماه است که ادله شیعه از نظر قرآن، سنت را مفصل بیان کردیم و تمام مردم دنیا هم حرف ما را شنیدند و یکی از آقایان اهل سنت از سنندج بود زنگ زد گفت من به آن آقایان گفتم که چرا اینکه اینها این همه ادله میآورند چرا جواب نمی دهید؟ اینها هم هر دفعه هم میگویند که ما از قرآن دلیل خواستیم ولی اینها ارائه ندادند.
من نمی دانم به قولی در روز روشن میگوید این آفتاب کجاست من نمی بینم، حالا این مشکل آفتاب نیست مشکل چشم و گوش شماست.
که البته این ادله برای شما قانع کننده نیست چون به تعبیر قرآن اگر از آسمان هم ورقی بیاید و لمس کنید باز میگویید ما قبول نداریم
هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ
این سحری است آشکار است.
سوره نمل آیه13
ما میخواهیم از امشب که 5 دقیقه هم بیشتر فرصت نداریم برای اینکه بتوانیم صدای بینندگان عزیز را هم بیشتر بشنویم من یک مقدمه ای را میچینم بعد از اینکه این مقدمه را چیدیم در جلسه اینده به حول و قوه الهی وارد میشویم به ادله عقلی امامت امیرالمؤمنین علیه السلام.
من یادم نمی رود که یک سال ما همایش این دانشجویان غیر ایرانی را در یزد داشتیم که به قول تحت مدیریت جناب آقای محسنی عزیز بود که آنجا وقتی من در حدود یک ساعت و نیم طول کشید بحث ادله عقلی امیرالمؤمنین را مطرح کردم و گفتم دوستان گیریم که آیه :
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ
نیست، آیه:
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ
نیست، آیه:
بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ
نیست، آیه تطهیر و مباهله و غیره هیچ کدام نیست، حدیث منزلت و حدیث غدیر و غیره را هم همگی را کنار میگذاریم.
می گوییم پیامبر اکرم از دنیا رفته است و گفته است آی مردم شما خودتان خلیفه انتخاب بکنید، ببینیم عقلای قوم با چه محوریت و با چه میزانی میآیند و خلیفه معین میکنند، ادلهشان چیست؟ آیا با وجود فاضل سراغ افضل میروند؟ با وجودجاهل سراغ عالم؟ با وجود اعلم سراغ عالم میروند؟
ما این را در یک ساعت ونیم صحبت کردیم یکی از از اساتید بزرگواری که شاید سابقه 10-15 سال تدریس داشت پشت تریبون آمد و گفت امروز به قدری این بحث برای من لذت بخش و شیرین و تازه بود که از خوشحالی بال در آوردم و امروز من داشتم به شیعه بودنم افتخار میکردم.
امروز لمس کردم که شیعه بودن یعنی چه و لذت شیعه بودن را من امروز درک کردم.
حالا من از دوستان عزیز تقاضا دارم که یک مقداری دقت کنند عزیزان شیعه و اصلا ما کاری با عزیزان اهل سنت نداریم بلکه ما میخواهیم این بچه شیعههایی که پای گیرنده هستند اعتقادات ولاییشان اعتقادات عقلی و منطقی باشد.
خب البته از دیگاه این آقایان اصلا مذهب شیعه مذهب باطل و چنین است و چنان است و دعوت میکنند که مذهب خرافی را کنار بگذارید و به مذهب ما روی بیاورید و اینها عقل ندارند.
همان تهمتهایی که به پیامبر زده بودند، دوستان اگر قرآن را دقت کنند که اتهاماتی که به نبی مکرم مشرکین و کفار زدند امروز این وهابیها مخصوصا آن آقایی که از پشت دیوار ویرانههای سقیفه حرف میزند اتهاماتش به شیعه عینا و قدم به قدم همان اتهامات کفار قریش است به نبی مکرم.
حالا ما میخواهیم ببینیم عزیزان بیننده، برادر شیعی، خواهر شیعی، دخترانم، فرزندانم، پدرانم، مادرانم که در پای گیرنده هستید اصلا ما میگیریم که نبی مکرم اصلا امیرالمؤمنین را برای خلافت نصب نفرموده است و گفته است که شما خودتان انتخاب بکنید که البته ما یک روایت هم نداریم بلکه ما ثابت کردیم که پیامبر فرمود بر اینکه اصلا انتخاب خلیفه به دست خداست و من پیامبر هم همچین اختیاری نداریم که خلیفه برای خودم معین کنم و اصلا از همه اینها صرف نظر میکنیم و گیریم که پیامبر اکرم به قولی میگویند فرض محال محال نیست، و پیامبر گفت که خودتان انتخاب کنید.
آیا میخواهند انتخاب بکنند چه کسی را انتخاب میکنند؟ الان فرض بفرمایید در کشورهای مختلف میخواهند رئیس جمهور انتخاب بکنند، میخواهند رئیس مجلس و نماینده مجلس انتخاب کنند، حالا گذشته از اینکه بعضی از این جاها این قضایا فرمایشی است و آنها را ما کار نداریم، آنجایی که یک بویی از دموکراسی میآید میخواند انتخاب کنند، 2 نفر، 3 نفر، 4 نفر، 5 نفر میآیند کل آن ویژگیهای خودشان و برتریهای خودشان را در تبلیغات انتخاباتی مطرح میکنند.
می گویند من تخصص و سابقه ام این است، برنامههایی که برای آینده دارم این است، مردم میآیند نگاه میکنند این پردهها یا کارتها یا برگههای تبلیغاتی را، هرکسی میآید مقایسه میکند که آقای الف این ویژگیها، آقای ب این ویژگیها، آقای ج این ویژگیها، میآیند ببینند که کدام یک از اینها برتر است و او را انتخاب میکنند.
هیچ عاقلی را شما در کره زمین پیدا نمی کنید که بیاید به متخصص رای ندهد و به غیر متخصص رای بدهد، به کسی که محرز است متعهد است و به غیر متعهد رای بدهد، امروز در سراسر کره زمین همه میدانند که ملاکهایی برای انتخاب است، ملاک ارجحیت، ملاک افضلیت، ملاک برتری، ملاکی که در آینده ما این را رئیس جمهور انتخاب کردیم که به جای شعار دادن و این طرف و آن طرف رفتن بیاید مشکلات مردم را بر طرف بکند.
خب این قضیه ای است کاملا روشن، به تعبیر یکی از بزرگان میگوید به هیچ وجهی کسی نمی آید شاگرد یک فقیه ماهر در فقه بر آن فقیه مقدم بدارد، یا یک کسی که آدم ترسو است و سابقه جبهه و جنگیدن و امثال این را ندارد مقدم است بر کسی که سابقه جنگیدن و جبهه رفتن و غیره دارد.
این یک چیز قطعی است و در تمام عصرها بوده و امروز هم در سراسر جهان این قضیه حاکم است، ما یک قانونی داریم تحت عنوان قبح تقدیم مفضول بر فاضل از نظر عقلی، حالا ما از نظر عقلی گفتیم که در تمام دنیا این رسم است که با وجود عالم سراغ جاهل نمی روند، با وجود اعلم سراغ عالم نمی روند، با وجود شجاع سراغ ترسو نمی روند، یک کسی که به قول جناب خلیفه دوم میگوید:
والله لولا سیفه لما قام عمود الإسلام
اگر شمشیر علی نبود پرچم اسلام برافراشته نمی شد.
شرح نهج البلاغة ج 12 ص 51، اسم المؤلف: أبو حامد عز الدین بن هبة الله بن محمد بن محمد بن أبی الحدید المدائنی الوفاة: 655 هـ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان - 1418هـ - 1998م، الطبعة : الأولى، تحقیق : محمد عبد الکریم النمری
کسی که در تمام جنگها جز شجاعت از خود به یادگار نگذاشت، به قول یکی از بزرگان اهل سنت ابر مردی که نام شجاعان گذشته را محو کرد و جایی برای شجاعان آینده نگذاشت.
خب این را نمی گذارد و به سراغ کسانی که در جنگها همیشه فرار میکردند را انتخاب کنند که بر فرار خود هم افتخار میکردند.
حالا انشاءالله اینها را ما مفصل خواهیم گفت، یا یک کسی که میآید میگوید:
سمعت علیا رضی الله عنه قام فقال سلونی قبل أن تفقدونی
المستدرک على الصحیحین ج 2 ص 383، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری الوفاة: 405 هـ، دار النشر : دار الکتب العلمیة - بیروت - 1411هـ - 1990م، الطبعة : الأولى، تحقیق : مصطفى عبد القادر عطا
از من هرچه دوست دارید بپرسید من به تمام آیات قرآن مسلط هستم که آیا در شهر نازل شده یا بیابان، شب نازل شده است یا روز، در دریا نازل شده یا در خشکی، و سابقه ندارد تاریخ سوالی از این ابر مرد امیرالمؤمنین کرده باشند جواب نداده باشد.
خب به هیچ وجه عاقل نمی گذارد همچین فردی و سراغ افرادی برود که از مسائل عادی قرآنی خبر ندارد، از تیمم خبر ندارد، از حکم کلاله خبر ندارد، از آیات قرآن خبر ندارد، حتی اگر کسی بیاید تفسیر قرآن بپرسد شلاق بر میدارد و به قدری میزند و او را لت و پار میکند و میگوید ببرید مداوا کنید و وقتی خوب شد دوباره شلاق میزند، دوباره ببرید مداوا کنید. چرا؟ چون چه حقی داشتی از تفسیر قرآن سوال کردی؟ چرا از تاویل قرآن سوال میکنی؟
اینها مباحثی است که انشاءالله ما در جلسات آینده در خدمت بینندگان عزیز و گرامی هستیم ولی آنچه که امروز ما به عنوان مقدمه عرض کردیم قبح تقدیم مفضول بر فاضل است.
حالا انشاءالله در آینده مصادیق تاریخی را هم بیان میکنیم که آیا ملاک افضلیت و ارجحیت در جناب ابوبکر بوده؟ در جناب عمر بوده؟ جناب عثمان؟ یا در آقا امیرالمؤمنین سلام الله علیه بوده؟
من زیاد وقت شما را نمی گیرم امروز از اخبار شنیدیم که قبر حجر بن عدی را در سوریه خراب کردند چون من زیارت کردم آنجا را واقعا اعصابم به هم ریخته است، این را میخواستم از حاج آقای قزونیی سوال کنم که آیا از کتب اهل سنت جایز بودن تخریب قبر اگر مرحمت کنند جایز است؟ و اگر جایز نیست آقای خدمتی که سنگ اینها را به سینه میزنند جواب ما را بدهند.
بعد لطف کنند این اقایان علمای وهابی، اهل سنت هم که سکوت کردند و از اینها در پشت پرده حمایت میکنند اینها که سنگ صحابه را به سینه میزنند حجر بن عدی هم صحابه بود و او هم مثل عمر و ابوبکر صحابه بود و او هم یکی از صحابه ای بود که شاید از لحاظ مرتبه بالاتر از آنها بود.
بیایند جواب بدهند آیا این را حمایت میکنند؟ یعنی واقعا یک بغضی گلوی من را گرفته است و نمی توانم صحبت کنم.
بله ما هم محکوم میکنیم، اینها کارهای احمقانه ای که میکنند حتی خودیهای آنها هم از آنها اعلام انزجار میکنند و این کار ضعف و زبونی اینها را میرساند که میآیند دست به دامان ملاها میشوند و آنهایی که از دنیا رفتند و قبورشان یک جایی شده است برای زیارت دلبستگان به این قضایا ولی متاسفانه حتی اینها را هم بر نمی تابند و این جسارات را هم میکنند و این هم واقعا از اسناد حقانیت اهل بیت است که حتی یارانش را هم بعد از 1400 سال زمین اینها را نتوانسته تجزیه کند.
عذر میخواهم چون من الان اومدم برنامه شما را دیدم
ابتدای برنامه حاج آقا همه اینها را مطرح کردند حتی تصاویرش را هم نشان دادند.
من منظورم این بود که این اقایان مولویها که سنگ اینها را به سینه میزنند و همه جوره حمایت میکنند در مقابل این کار جواب بدهند که آیا کار خوبی کردند یا کار خوبی نکردند؟
من یک سوال از آقای قزوینی داشتم آن هم یک سوال خیلی آسانی است، والله آقای قزوینی اگر حضرت محمد این زمان زنده میبود آیا دوست داشت کسی پشت سر همسرش حرف بزند یا نه؟
می توانید جواب بدهید؟
بله ناراحت میشد
خب شما در مداحی چرا
شما نمونه بفرمایید به ما کی؟
من شما را نمی گویم ولی در ایران مداحیها یا مثلا در منبرها به او بی حرمتی میشود و فحش میدهند یا نه؟
برادر عزیز وقتی بزرگان و مراجع ما حتی خود رهبر جمهوری اسلامی ایران میگوید اهانت به عایشه گناه است و معصیت است و خلاف است.
آنچه که مهم است نظر مراجع و علمای هر عصر است حالا اگر فرض یک 4 تا از آقایان اهل سنت میآیند نسبت به شیعه جسارت میکنند، نسبت به ائمه جسارت میکنند، آیا ما این را ملاک قرار دهیم که همه اهل سنت دارند جسارت میکنند؟
به نظر من هیچ یک از اهل سنت به هیچ مسلمانی توهین نمی کند.
اگر ما ثابت کردیم که به مقدسات ما توهین و اهانت میکنند شما چه میگویید؟
کی توهین کرده است
همین آقایانی که دم از اهل سنت میزنند
کی
همین آقایان در شبکه کلمه شب شهادت حضرت زهرا کاریکاتور فاطمه زهرا را کشیدند، این توهین است یا نیست؟
من این را کاری ندارم
بارک الله احسنت، حالا آمدی سر جواب، آقا اگر یک مداحی آمده توهین کرده است ما کار داریم نه اینکه کار نداریم میگوییم ایشان کارش اشتباه است و محکوم میکنیم و هرکس بخواهد به ناموس نبی مکرم اهانت بکند ما این را میگوییم گناه نابخشودنی، خلاف شرع و حرام است.
اون کاریکاتور اگر عمدی بوده ما هم محکوم میکنیم.
کاریکاتور عمدی و غیر عمدی هم دارد
مثلا این یک کاریکاتور است ولی شما با زبان دارید توهین میکنید.
این یک چیز جدید که کاریکاتور هم اگر کسی میکشد باید عمدی و غیر عمدی را هم متوجه باشد.
خب اگر کسی در دلش عقده اش را خالی کند یا بیاید یک کاریکاتوری بکشد
آقایانی که کاریکاتور کشیدند در دانمارک و همه دنیا هم محکومش کردند آیا نظر شما نسبت به آنها چیست؟
محکوم میکنیم
خدا اموات شما را بیامرزد، پس چرا این کاریکاتور را محکوم نمی کنید؟
اون را هم محکوم میکنیم.
خدا اموات شما را بیامرزد، پس همانطوری که شما آنها را محکوم میکنید، آن کسی که کاریکاتور میکشد و نسبت به ائمه جسارت میکند، نسبت به امیرالمؤمنین عبارات رکیکی استفاده میکند، نسبت به حضرت ولی عصر عبارتهای رکیک میزند، وقتی شما محکوم میکنید عزیز من قبل از اینکه شما هم محکوم بکنید بزرگان ما حتی در همین شبکه آیت الله العظمی مکارم شیرازی بارها گفتند اینهایی که به همسر پیامبر عایشه توهین میکنند اینها دیوانه هستند و عقل ندارند و اینها اگر واقعا چون اهانت به ناموس پیامبر اهانت به پیامبر است و اینها حد دارد.
ولی من یک سوالی از شما دارم جناب آقا رحیم بزرگوار، ببینید اولا شما این کتاب آقای آلوسی را نمی دانم تا چقدر میشناسید
ببینید آقای قزوینی من نمی خواهم وارد روایت بشوم
نه اجازه بدهید من یک جمله ای میخواهم بگویم، ببین برادر بزرگوار این را تمام بینندگان اهل سنت هم بارها ما گفتیم که آلوسی کسی است که سلفی العقیده است و از متاخرین است که متوفای 1270 است و 150 سال قبل از دنیا رفته است.
ایشان کتاب تفسیری دارد به نام روح المعانی میگوید: به شیعهها نسبت میدهند بر اینکه عایشه را متهم به فحشا میکنند
وهم ینکرون ذلک أشد الإنکار
شیعهها به شدت انکار میکنند و میگویند ما عایشه را متهم به رابطه نامشروع نمی کنیم
ولیس فی کتبهم المعول علیها عندهم عین منه ولا أثر أصلا
در کتابهای معتبر شیعه هیچ اثری و هیچ عینی از اینکه نسبت به عایشه تهمت بزنند وجود ندارد.
روح المعانی ج 18 ص 122، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: 1270هـ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت
این یک مساله برادر بزرگوار.
نمی دانم در اصول کافی است که میگوید حضرت عایشه و عمر و غیره خنازیر و از خنازیر هم بدتر هستند.
اگر حضرت عالی از اصول کافی آوردید که گفته باشد عایشه از خنازیر بدتر است یک جایزه مفصل به شما میدهیم و اختیار جایزه را هم به خود شما میدهیم
در کتاب خود شماست نمی دانم در اصول کافی است یا کجاست
وقتی میآید بزرگان ما مانند مرحوم شیخ طوسی که از اجلای فقهای شیعه است و نظر شیخ طوسی نشان گر نظر شیعه است ایشان در کتاب التبیان که کتاب تفسیری است میگوید:
وما زنت امرأة نبی قط
هرگز همسر هیچ پیامبری مرتکب فحشا نشده است
فمن نسب أحدا من زوجات النبی إلى الزنا، فقد أخطأ خطأ عظیما
اگر کسی به یکی از همسران پیامبر نسبت زنا بدهد خطای خیلی بزرگی مرتکب شده است.
التبیان فی تفسیر القرآن - الشیخ الطوسی - ج 10 ص 52
المنتخب من تفسیر القرآن والنکت المستخرجة من کتاب التبیان - ابن إدریس الحلی - ج 2 ص 341
این از این جهت و اما شما ببینید بزرگان اهل سنت مثلا البانی را شما همه قبول دارید، هم سنیها و هم وهابیها، ایشان میگوید زنان پیامبر:
یجوز علیهن الزنا والعیاذ بالله تعالى
هیچ اشکالی ندارد زن پیامبری مرتکب زنا شده باشد.
البشارة والإتحاف - حسن بن علی السقاف - ص 64
شما این 2 تا را کنار هم بگذارید و قضاوت کنید. شما ببینید در کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم روایات صحیح که آوردند خود صحابه که شما میفرمایید اینها عدول هستند و همه اهل بهشت هستند و قرآن شهادت داده است بر بهشتی بودن آنها، همینها بودند که به عایشه تهمت فحشا زدند.
حسان بن ثابت شاعر توانمند نبی مکرم است، حمنة بنت جحش خواهر زن پیامبر است اینها آمدند به عایشه نسبت فحشا دادند، این را هم ما نمی گوییم صحیح بخاری جلد 5 صفحه 56 میگوید.
اینها بودند که آمدند تهمت فحشا دادند، افتراء فحشا دادند، پیامبر هم بر اینها حد جاری کرد، حد قذف و افتراء جاری کرد.
خب اولا عدالت صحابه زیر سوال میرود و اضافه اینکه صحابه نسبت دادند به عایشه آقایان بیایند این را بیاورند از باب اینکه شیعهها این گونه هستند حتی ببینید ابن تیمیه میگوید:
پیامبر اکرم نسبت به همسرش ظنین شده بود، تردید داشت که آیا زنش مرتکب فحشا شده است یا نه.
برادر بزرگورا پیامبر که یک عمر با زنی زندگی کرده است آن وقت خاطر جمع نباشد بر اینکه همسرش چگونه است آیا این توهین به خود پیامبر نیست؟ توهین بر همسر پیامبر نیست؟ شما مراجعه بفرمایید منهاج السنه ابن تیمیه که میگوید:
و کان قد ارتاب فی أمرها
پیامبر اکرم در قضیه عایشه ظنین شده بود و به او شک داشت که آیا همچین کاری کرده است یا نه و کار پیامبر به جایی رسید که آمد تعدادی از صحابه را جمع کرد و گفت من میخواهم عایشه را طلاق بدهم.
منهاج السنة النبویة ج 7 ص 80، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة : الأولى، تحقیق : د. محمد رشاد سالم
صحیح بخاری حدیث 2661 که پیامبر با علی بن ابیطالب مشورت کرد
فی فِرَاقِ أَهْلِهِ
علی من میخواهم عایشه را طلاق بدهم چون ایشان متهم است به فحشا است ومن ظنین هستم.
آقای اسامة بن زید من میخواهم همسرم را طلاق بدهم، کار به اینجا کشیده برادر بزرگوار.
این هم درکتابهای معتبر شماست اینها جواب بدهند بزرگان شما، حتی امیرالمؤمنین سلام الله علیه برگشت گفت یا رسول الله هیچ اشکالی ندارد
لم یُضَیِّقْ الله عَلَیْکَ وَالنِّسَاءُ سِوَاهَا کَثِیرٌ
طلاق بده زن خود را زن که قحطی نیست و زنهای دیگری با تو ازدواج میکنند.
صحیح البخاری ج 2 ص 944، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة : الثالثة، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا
آقای آلوسی در روح المعانی میگویدعلی فرمود: یا رسول الله
وقد حل لک طلاقها
طلاق عایشه برای تو حلال است چرا طلاق نمی دهی او را؟
روح المعانی ج 18 ص 117، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: 1270هـ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت
ببینید این مباحث در معتبر ترین کتب عزیزان اهل سنت ما آمده است آن وقت این آقایان میآیند و این قضایا را به شیعه نسبت میدهند.
بنده در نخست جنایت جدید وهابیون در سوریه که قبر صحابی گرامی پیامبر حجر بن عدی را توهین کردند و تخریب کردند را شدیدا محکوم میکنیم البته از دست اندر کاران شبکه جهانی ولایت خواهشمندیم که روی این موضوع زیادتر کار کنند اگر مطالب و اخبار بیشتری در این مورد بتوانند اطلاع رسانی کنند که یکی از سندهای حقانیت شیعه میتواند همین باشد.
سوالی که از حضرت استاد داشتم بنده در فیس بوک با یکی از این سنیها بحث داشتم در مورد امامت بحث ما روی آیه 67 سوره مائده، آیه ابلاغ، بعد از اینکه ما دلائلی که از برنامه حبل المتین گرفته بودیم و مطالب را با آنها شریک ساختیم آنها به آیات قبل و بعد آیه 67 سوره مائده میآوردند و میگفتند آیه قبل این را گفته است و آیه بعد این را گفته است و این آیه ربط ندارد خواستم استادشان نزول قبل و بعد آیه 67 سوره مائده را اگر نشان بدهند ممنون میشوم.
چشم از گیرنده جواب خود را دریافت کنید
یک سوال دیگر هم داشتم میخواستم استاد نظرشان را در مورد این تصاویر و عکسهایی که از مولا علی بن ابی طالب و همچنین اباالفضل العباس علیه السلام کشیدند خواستم نظرشان را بدانم.
خداحافظ شما.
در رابطه با این عکسها بنده خیلی زیاد عقیده ندارم چون این تصاویر عمدتا تصاویر خیالی است، بله بعضی از روایات شیعه و سنی در رابطه با ویژگیهای رسول اکرم که چشم و ابروی ایشان چگونه بود، بینی و پیشانی و محاسن ایشان چگونه بود، اگر از روی اینها کسی چهره ای بردارد و بکشد خب خیلی درست و نزدیک است وگرنه غالب این عکسهایی که ما دیدیم همه خیالی است ولی اگر کسی به این عکسها هم به عنوان اینکه عکس امام و پیامبر است اهانت کند آن هم جایز نیست و حرام است و حد شرعی دارد.
2 تا سوال داشتم، حضرت علی اگر ولایت حق ایشان بود به نظر شما، چرا مانند امام حسین که به کربلا رفت تا با یزید بجنگد چرا علی علیه السلام در برابر خلفای این کار را نکرد؟
سوال دیگر هم اینکه مگر حضرت امام حسین پسری به نام عمر نداشت که در کربلا شهید شده است؟
نه خیر عمر در کربلا شهید نشده است، عمری که میگویند آقایان در خیلی از جاها عَمرو است و فرضا هم اگر باشد برادر بزرگوارم داشتن فرزندی به نام عمر و ابوبکر ارتباطی به آن ندارد عزیز دل من، اون زمان این اسامی مرسوم بوده است، زمان شاه بود فرض بفرمایید خیلیها اسم فرزندان خود را محمد رضا میگذاشتند ما میگوییم چون اینها اسمشان را محمد رضا گذاشتند شاه دوست است؟ یا مثلا اگر کسی اسم فرزند خود را رضا میگذاشت یعنی دوست دار رضا خان است؟ آیا این درست است؟
بله جناب قزوینی، مثلا در اهل سنت شما سراغ دارید کسی اسم پسرش را گذاشته باشد یزید تا الان
خب آن موقع این اسماء مرسوم بوده است آقا جان
نه الان
الان که مرسوم نیست
خب شما ببینید در همان زمان در میان اصحاب امام صادق سلام الله علیه ما داریم شمر بن یزید یعنی هم اسم پدرش یزید بوده است و هم اسم خودش شمر بوده و از اصحاب امام صادق سلام الله علیه بوده است شما نگاه بفرمایید معجم الرجال آقای خوئی ببینید هست یا نه.
بینندهخب شما ببینید در همان زمان در میان اصحاب امام صادق سلام الله علیه ما داریم شمر بن یزید یعنی هم اسم پدرش یزید بوده است و هم اسم خودش شمر بوده و از اصحاب امام صادق سلام الله علیه بوده است شما نگاه بفرمایید معجم الرجال آقای خوئی ببینید هست یا نه.
من در رابطه با این گفتم که محبت اهل سنت نسبت به اهل بیت
حالا این اصلا چه دلیلی میشود اگر اثبات شود؟
دلیل میشود که اهل سنت با اهل بیت هیچ دشمنی ندارند
ما که نگفتیم که دشمنی دارند ما میگوییم که محب هم هستند، بحث خلافت و اینکه آیا پیامبر بعد از خودشان خلیفه ای را انتخاب کردند این بحث ما است، ما اهل سنتی داریم که روز عاشورا میآیند و عزاداری میکنند که حتی حاج آقا در افغانستان بودند این مطالب را فرمودند و حتی در خود ایران که اینها نشانه محبت اهل سنت نسبت به اهل بیت است ولی آن چیزی که الان بحث میکنیم
من خودم اسم پسرم را گذاشتم ایلیا
یعنی علی علیه السلام
که میگویند در تورات اسم علی علیه السلام است
این محبت شما به اهل بیت را میرساند، ولی الان بحثی که ما با شما داشتیم بحث این است که آیا شما خلافت بعد از حضرت رسول را برای امیرالمؤمنین میدانید یا ابوبکر؟ که میگوییم اگر شما دلیلی دارید بفرمایید ما این ادله را در 6 دقیقه برای شما بیان کردیم.
بحث ما روی شیعه و سنی است و هر دو هم خودمان را مسلمان میدانیم و یکی هم به حق است، من میگویم چرا حضرت علی علیه السلام مانند فرزندش امام حسین قیام نکردند؟
بله انشاءالله استاد پاسخ میدهند.
خیلی ممنون
حاج آقا یک سوال هم آقای خدایی داشتند که آیا نبش قبر نسبت به این علمای وهابی که مطرح کردند آیا واقعا جایز بود؟
به قول معروف به شتره گفتند که گردنت کج است گفت کجای من راست است؟ حالا این کار وهابیها کدامش درست است که الان بگوییم این راست است یا درست است؟
مگر قرآن ندارد که میگوید:
وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ
سوره مائده آیه 35
مگر قرآن از قول فرزندان حضرت یعقوب ندارد که
یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا
سوره یوسف آیه 97
مگر در آیه 64 سوره نساء ندارد که:
وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ
مگر در صحیح بخاری ندارد که خلیفه دوم میگوید:
إِنَّا کنا نَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّنَا
ما به پیامبر متوسل میشدیم
صحیح البخاری ج 1 ص 342، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة : الثالثة، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا
خب این آقایان میگویند هرکس متوسل به پیامبر شود جان و مال او هدر است، علت این که این همه شیعه را میکشند و در طول تاریخ هم کشته اند یا اهل سنت را میکشند یکی از ادله این آقایان این است که اینها مشرک هستند چون متوسل به پیامبر و ائمه میشوند.
خب این وقتی قرآن را قبول ندارند آن وقت ما بیاییم بگوییم در کتاب خودشان فلان قضیه است؟
اما در رابطه با قضیه اینکه امیرالمؤمنین چرا قیام نکردند، خب برادر بزرگوارم اگر کتابهای شیعه را بخواهید در کتابهای شیعه مفصل آمده است امیرالمؤمنین فرمود من نیرو نداشتم برای قیام کردن و اگر داشتم قطعا قیام میکردم.
امیرالمومنین میگوید:
والله لو کان لی عدة أصحاب طالوت أو عدة أهل بدر وهم أعداؤکم لضربتکم بالسیف
اگر به اندازه تعداد اصحاب طالوت یا به اندازه تعداد اهل بدر من نیرو داشتم، یعنی 313 نفر من نیرو داشتم میجنگیدم و حق خود را از اینها میگرفتم.
الکافی - الشیخ الکلینی - ج 8 ص 32
بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 28 ص 241
و همچین در کتاب مستدرک الوسائل میگوید:
ولو کنت وجدت یوم بویع ( أخو تیم ) أربعین رجلا مطیعین لجاهدتهم
اگر روزی که با ابوبکر بیعت کردند من 40 نفر نیرو داشتم قطعا با اینها جهاد میکردم.
خب این مشخص است.
مستدرک الوسائل - میرزا حسین النوری الطبرسی - ج 11 ص 76
همان گونه ای که نبی گرامی 13 سال درمکه بودند و آن همه جنایت از قریش دیدند و جلوی چشم نبی مکرم یاسر را شهید کردند، جلوی چشم پیامبر سمیه را شهید کردند، جلوی چشم پیامبر بلال و دیگران را به بدترین شکل شکنجه میکردند خب نمی توانست دفاع کند چون نیرو نداشتند ولی وقتی آمد مدینه به مجرد اینکه احساس کرد نیرو دارد خب در برابر اینها ایستاد و مقاومت کرد و با اینها جنگید.
اضافه آقای ابن ابی الحدید معتزلی از علمای اهل سنت است از قول امیرالمؤمنین سلام الله علیه نقل میکند که پیامبر اکرم به من فرمود:
یا علی اگر چنانچه نیرویی پیدا کردی
إن وجدت أعوانا فانبذ إلیهم وجاهدهم
اگر چنانچه نیرو پیدا کردی با اینها بجنگ
وإن لم تجد أعوانا فکف یدک
دست نگه دار تا با من ملاقات کنی.
الاحتجاج - الشیخ الطبرسی - ج 1 ص 280
بحار الأنوار - العلامة المجلسی - ج 29 ص 467
جامع أحادیث الشیعة - السید البروجردی - ج 13 ص 41
حلیة الأبرار - السیدهاشم البحرانی - ج 2 ص 64
مستدرک الوسائل - میرزا حسین النوری الطبرسی - ج 11 ص 75
و امثال این قضایا در کتب شیعه و سنی الی ماشاءالله موجود است، پیامبر اکرم نیرو نداشت و دید اگر بخواهد با اینها بجنگد قطعا نتیجه معکوس میشود در خود نهج البلاغه هم است که علی علیه السلام میفرماید: من دیدم غیر از اهل بیتم کمکی ندارم و دیدم اگر با این اهل بیتم به جنگ اینها بروم قطعا اهل بیتم از بین خواهد رفت و نسل پیامبر نابود میشود.
ولی من برای اینکه این عزیزمان یک مقداری دقت کنند حالا اینهایی که نقل کردیم از کتب شیعه بود حالا ابن ابی الحدید را هم آقایان میگویند معترلی شیعی است یعنی مثلا میگوییم فلانی مسیحی مسلمان است.
ولی ما یک سوالی از شما داریم، پیامبر اکرم فرمود:
یَکُونُ بَعْدِی أَئِمَّةٌ لَا یَهْتَدُونَ بِهُدَایَ
بعد از من امامان و خلفایی میآیند که اینها از هدایت من بهره ای نبردند
ولا یَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِی
و اینها به سنت من هم عمل نمی کنند
وَسَیَقُومُ فِیهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّیَاطِینِ فی جُثْمَانِ إِنْسٍ
اینها ظاهرشان ظاهر انسانی است و قلبشان قلب شیطانی است.
راوی میگوید گفتم یا رسول الله
کَیْفَ أَصْنَعُ یا رَسُولَ اللَّهِ
من چکار کنم؟ حضرت فرمود:
إن أَدْرَکْتُ ذلک قال تَسْمَعُ وَتُطِیعُ لِلْأَمِیرِ وَإِنْ ضُرِبَ ظَهْرُکَ وَأُخِذَ مَالُکَ فَاسْمَعْ وَأَطِعْ
اگر از طرف حاکمان اموال تو را گرفتند شلاق بر تو زنند و در حق تو هر جنایتی کردند وظیفه تو این است که از آنها حرف شنوی و اطاعت داشته باشی.
صحیح مسلم ج 3 ص 1476، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی
خب حق علی را بردند و پیامبر فرمود که اگر حاکم حق شما را برد صبر کنید، پس امیرالمؤمنین آمده بر مبنای حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم عمل کرده است. شما بفرمایید قضیه چیست؟
یا امیرالمؤمنین سلام الله در همین خطبه سوم خیلی به صراحت میگوید:
وطفقت أرتأی بین أن أصول بید جذاء أو أصبر على طخیة عمیاء یهرم فیها الکبیر . ویشیب فیها الصغیر .ویکدح فیها مؤمن حتى یلقى ربه
می گوید من در این اندیشه بودم که با دست تنها برای گرفتن حق خودم به پا خیزم یا در این محیط خفقان زا و تاریکی که به وجود آوردند صبر پیشه سازم، این خفقان پیران را فرسود، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات با پیامبر اندوهگین میکند
فرأیت أن الصبر علىهاتا أحجى فصبرت وفی العین قذى . وفی الحلق شجا أرى تراثی نهبا
دیدم اگر صبر کنم بهتر است صبر کردم در حالی که خار درچشم و استخوان در گلو داشتم دیدم من حقم را و میراثم را اینها به غارت میبرند.
نهج البلاغة - خطب الإمام علی ( ع ) - ج 1 ص 31
خب این خیلی واضح و روشن است یا در خطبه 26 میگوید:
فإذا لیس لی معین إلا أهل بیتی
من خواستم قیام کنم ولی دیدم غیر از اهل بیتم کسی از من دفاع نمی کند
فضننت بهم عن الموت
دیدم اگر اینها را هم جلوی شمشیر بگذارم نسل پیامبر از بین میرود.
نهج البلاغة - خطب الإمام علی ( ع ) - ج 1 ص 67
و دهها جواب دیگر هم ما داریم برادر بزرگوار که انشاءالله سر فرصت، و اصلا باید یک روزی اختصاص دهم برای اینکه چرا امیرالمؤمنین برای حق خود قیام نکردند و چرا از حق خود دفاع نکرد.
انشاالله قول میدهیم که یک ساعت در این رابطه صحبت کنیم یا اصلا 2-3 جلسه درباره اینکه چرا علی قیام نکرد صحبت خواهیم نمود.
چند تا سوال داشتم، من قبلش هم بگویم که من پدرم سنی است و مادرم شیعه است یعنی مشکلی با هم نداریم. میخواستم بپرسم که شیعه و سنی وحدتش در چیست؟
در همین که قبله و پیامبر و کتابشان یکی است، خب اینها نقاط مشترک خیلی زیادی دارند.
خواستم بپرسم که وضو که فرق میکند، اذان که فرق میکند، نماز که فرق میکند، امام که فرق میکند، پس این وحدت در چیست؟
برادر بزرگوار ما بارها گفتیم وحدت این نیست که شیعه از شیعه گری دست بردارد و سنی شود یا سنی از سنی گری دست بردارد و شیعه شود، حتی ما گفتیم که ما شیعه هستیم تعبیر مرحوم شهید مطهری در کتاب امامت و رهبری صفحه 20 و 21 میفرماید: ما شیعه هستیم و افتخار پیروی از اهل بیت را داریم و حاضر نیستیم برای وحدت کوچکترین مستحب و مکروه خود را وجه المصالحه قرار دهیم و انتظار هم نداریم که برادران اهل سنت به خاطر وحدت از یک مستحب و مکروه خود دست بردارند.
معنای وحدتی که ما میخواهیم این است که شیعه در کنار سنی و سنی در کنار شیعه همانند یک برادر زندگی کنند، به همدیگر توهین نکنند، همدیگر را تکفیر نکنند، همدیگر را تفسیق نکنند، او به وظیفه خودعمل کند این هم به وظیفه خود عمل کند.
او وضو میگیرد اگر حجت برای اوتمام است پای خود را بشوید، شما حجت برایتان تمام نیست مسح میکنید و هرکس تابع نظراتی است که ثابت شده برای او یا مقلد اون عالم یا مجتهدی هستید که به شما دستور داده است برادر بزرگوارم.
اینکه اون وضو و قرآن و نمازش فرق میکند، آیا اگر فرق کرد مثلا باعث میشود اون کافر شود؟ یعنی اگر کسی وقت وضو پای خود را شست کافر میشود؟ یا اگر کسی مسح کرد کافر است؟ نه آقا جان من، اگر چنانچه یک سنی برای عقائد و عملکرد خود حجتی از قرآن وسنت داشته باشد قطعا فردای قیامت خدای عالم نسبت همان اعمالی را انجام میدهد که شیعه با حجت آن عمل را انجام میدهد.
اگر فرمایش دیگری دارید در خدمت شما هستیم.
می خواستم بپرسم که آیا حضرت علی و بقیه ائمه توهین میکردند به بقیه، چون امام علی که آمد و امام شد بعد به عمر و ابوبکر توهین میکرد؟
یعنی چه؟
همین که الان شیعه توهین میکند در مساجد
قبل از شما آقا رحیم صحبت کردند و حاج آقا جواب ایشان را دادند، اینها را گوش دادید؟
بله
خب شما که متوجه شدید و دیدید چرا دوباره سوال میکنید؟
من سوالم این است که آیا حضرت علی و ائمه اطهار توهین میکردند؟
نه خیر
شما میگویید که ما پیرو ائمه هستیم پس اگر رئیس توهین کند زیر دستها هم معلوم است که توهین میکنند
خب مقصود و مراد شما چیست؟
مقصود من این است که اگر شما توهین میکنید حتما امام شما هم به مقدسات توهین میکرده است.
کی توهین کرده است؟ برادر بزرگوارم ما انتظار داریم که بینندگان ما که فهیم و بزرگوار هستند صحبت که میکنند صحبتهایشان حساب شده باشد، آقا شیعه توهین میکند، شما توهین میکنید، خب بفرمایید یک نمونه از توهین ما را بفرمایید تا اگر ثابت شد من رسما عذر خواهی کنم.
نه خواهش میکنم، جسارت نشود نمی خواهم که شما معذرت خواهی کنید، فقط خواستم بگویم که ما والله در حسینیهها و مساجد، ما در شهری هستیم که شیعه وسنی با هم هستند و در اینجا زیاد توهین نمی بینیم، من موقعی که سرباز بودم خیلی توهین شنیدیم یعنی ما را از مسجد خود پادگان بیرون میکردند، همان سرهنگ و مقام بالا و این برای من اتفاق افتاد و فکر نمی کردم که شیعه و سنی این قدر با هم اختلاف داشته باشند.
ببین برادر بزرگورام اولا بر اینکه شما میفرمایید من در پادگان بودم و اون سرهنگ و غیره همچین کاری کرد، بنده از شما نمی پذیرم چون در پادگانها عزیزان روحانی که هستند در آنجا به عنوان نمایندگی ولی فقیه و رهبری کاملا مراقب این قضایا هستند و اگر در هر پادگانی هر سرهنگی، سرتیپی، سروانی بخواهد به یک سنی توهین کند گزارش بدهند پوست کله اش را در پادگان میکنند برادر بزرگوارم.
مگر اینکه فرض بفرمایید یک توهینی کرده باشند، یک نفر به قدری بی عرضه باشد و نرود به نمایندگی ولی فقیه گزارش دهد، به فرمانده مافوق خود گزارش بدهد.
حالا یک جاهلی یا احمقی آمده همچین کاری کرده ولی اگر همچین کاری کرد مثلا جناب عالی با هر فرد دیگری که میشنود، مخصوصا اگر بیرون باشد یا در حسینیه و غیره آنجا حساب و کتاب ندارد که یک سری افرادی هستند که بی حساب حرفهایی میزنند و نظر مراجع تقلید را هم نمی پذیرند.
حالا اینکه هیچ در مورد قمه زنی آیت الله العظمی بروجردی فقیه علی الاطلاق بود که ایشان گفت قمه نزنید، گفتند که ما 11 ماه مقلد شما هستیم و یک ماه محرم مقلد شما نیستیم.
خب آقای بروجردی با اینها چکار کند؟ وقتی حرف مرجع را گوش نمی کند حرف بنده و آقای محسنی و دیگر مراجع را گوش میکند؟
حالا یک فردی در حسینیه و کوچه و بازار یک کاری میکند ما ضامن آنها نیستیم ولی بنده دارم رسما اینجا اعلام میکنم در ارگانهای دولتی، در ارگانهای نظامی و انتظامی اگر کسی به مقدسات اهل سنت توهین کند طبق مقررات با او برخورد میکنند برخورد شدید هم میکنند.
حاج آقا در مورد سوال آقا محمد فرید در این 4-5 دقیقه که وقت داریم لطف بفرمایید.
ببینید برادر بزرگوارم آیه 67 سوره مائده که :
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ
آیه قبل هم در رابطه با اهل کتاب است
وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ آَمَنُوا وَاتَّقَوْا لَکَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ
سوره مائده آیه 65
اینها اصلا ارتباطی به این آیه 67 ندارد و آیه بعدش هم ارتباطی به آیه 67 ندارد و من عرض کردم که آقای ابن ابی حاتم از علمای بزرگ اهل سنت است که ابن تیمیه در منهاج السنه میگوید:
و تفاسیرهم متضمنة للمنقولات التی یعتمد علیها فی التفسیر
تمام روایات تفسیر ابن ابی حاتم قابل اعتماد است.
منهاج السنة النبویة ج 7 ص 179، اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحلیم بن تیمیة الحرانی أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر : مؤسسة قرطبة - 1406، الطبعة : الأولى، تحقیق : د. محمد رشاد سالم
ایشان در جلد 4 صفحه 1172 میگوید این آیه در حق علی نازل شده است.
آقای آلوسی سلفی متوفای 1270 در روح المعانی نقل میکند از عبدالله بن مسعود میگوید زمان پیامبر ما این گونه میخواندیم که:
یاأیها الرسول بلغ ماأنزل الیک من ربک إن علیا ولى المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته
روح المعانی ج 6 ص 193، اسم المؤلف: العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود الألوسی البغدادی الوفاة: 1270هـ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت
و اضافه برادر بزرگوام آیات قرآن به هیچ وجهی این آیه قبلش این است و بعدش این است و نمی دانم سیاق اینها حرفهای بی اساسی است که این وهابیها و بعضی از افراد نادان میآودند.
بله اگر 2-3 تا آیه در یک قضیه نازل شده باشند، 10 تا آیه در یک واقعه نازل شده باشد،شان نزول 4-5 تا آیه یکی باشد قطعا آنجا سیاق و صباغ با هم دلالت دارد و آیه به همدیگر ارتباط دارد ولی اگرشان نزول یک آیه یک چیز وشان نزول آیه قبل چیز دیگری باشد اینها ارتباطی به هم ندارد.
برادر عزیزم قرآن به ترتیب نزول نوشته نشده است، خب اولین سوره ای که بر پیامبر نازل شد خب کدام سوره بود؟ چرا اول قرآن نیامده است؟ چرا اول سوره حمد آمده است؟ ظاهرا 24 یا 25 سوره بوده که بر پیامبر نازل شده است.
سوره ناس که در آخرین سوره قرآن آمده است ارتباطی به آخرین سوره ای که نازل شده است مائده است و بعضیها هم میگویند که سوره نصر آخرین بوده است.
ولذا پیامبر اکرم آمده دستور داده است این سوره را اینجا و این سوره را اینجا، و پیامبر دستور داد که حمد اول، بقره بعد از او، آل عمران بعد از او، ناس و فلق هم آخر قرآن.
ما تعدادی از آیاتی داریم که در مکه نازل شده است و پیامبر دستور داده است در سورههای مدنی نوشته اند، بعضی از آیات در مدینه نازل شده است ولی پیامبر دستور داده است که در سورههای مکی نوشته شود.
ولذا این حرفهایی که بعضیها در آوردند و میگویند که چرا قبل و بعد را مرتبط نمی کنید؟ اینها کاملا حرفهای بی اساس است، حرفهای خلاف است برادر عزیزم و اینهایی هم که میگویند که حضرت عثمان هدیه بزرگی به مسلمانها داد به نام قرآن این هم از حرفهای بی اساس و دروغ و مسخره است که اصلا آمد هزاران قرآن را آتش زد و یک قرآن که مورد نظر خودش بوده گفت از این قرآن تکثیر کنید.
و این را هم که گفتند زمان ابوبکر قرآن را جمع کردند این هم هیچ ریشه ندارد و دروغ محض است، اگر چنانچه قرآن معجزه پیامبر است و پیامبر نتواند این معجزه خودش را در زمان حیاتش جمع کند عذر میخواهم این پیامبر کارش ناقص است.
شما میگویید پیامبر نتوانست صحابه خود را تربیت کند فقط 4-5 نفر را، خب شما میگویید پیامبر این قدر توان نداشت که قرآن را در زمان خودش جمع آوری کند.
در صحیح بخاری و صحیح مسلم داریم که:
جَمَعَ الْقُرْآنَ على عَهْدِ النبی قال أَرْبَعَةٌ کلهم من الْأَنْصَارِ أُبَیُّ بن کَعْبٍ وَمُعَاذُ بن جَبَلٍ وَزَیْدُ بن ثَابِتٍ وأبو زَیْدٍ
قرآن در زمان پیامبر توسط 4 نفر که ابی بن کعب و معاذ بن جبل و زید بن ثابت و ابوزید بودند جمع آوری شد.
صحیح البخاری ج 4 ص 1913، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987، الطبعة : الثالثة، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا
صحیح مسلم ج 4 ص 1914، اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین القشیری النیسابوری الوفاة: 261، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت، تحقیق : محمد فؤاد عبد الباقی
خدایا تو را قسمت میدهیم به آبروی محمد و آل محمد هرچه سریعتر لباس فرج بر اندام ملکوتی مولایمان بقیة الله الاعظم بپوشان و ما را از یاران خاص آن بزرگوار قرار بده.