عوامل ظهور شیعه 2

عوامل ظهور شیعه

این شأن نزول را سیزده نفر از صحابه و ده ها نفر از علمای اهل سنت در کتب خود ذکر کرده اند.
ترمذی در صحیحش از عمر بن ابی سلمه نقل می کند: < هنگامی که آیه تطهیر بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در خانه ی ام سلمه نازل شد، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی، فاطمه ، حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ را دعوت کرد و سپس کساء را بر روی آنها کشید و عرض کرد: بار خدایا! اینان اهل بیت من هستند. پس رجس و پلیدی را از آنان دور کن و آنان را پاک فرما >[1]
2. آیه اولی الأمر
خداوند متعال می فرماید: « أطیعُوا اللهَ وَ أطیعُوا الرَّسُولَ وَ أولِی الْأمْرِ مِنْکُمْ. »؛[2] < خدا و رسول و صاحبان امر از خود را اطاعت کنید. >
مقصود از اولی الامر معصومینی هستند که اطاعت آنان به طور مطلق همانند اطاعت خدا و رسول خدا واجب است. البته در حقّ کسانی غیر از این دوازده امام، ادّعای عصمت نشده است.
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: < هر کسی مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و هر کسی مرا نافرمانی کند خدا را نافرمانی کرده است و هر کسی علی را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و هر کسی علی را نافرمانی کند مرا نافرمانی کرده است. > [3]
امر چهارم : روایات امامت و ولایت
یکی دیگر از عوامل ظهور و بروز شیعه، روایاتی است که دلالت بر امامت و ولایت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و در رأس آن علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ دارد؛ مانند:
1. حدیث غدیر
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در غدیر خم فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه »؛[4] < هر که من مولای اویم این علی مولای اوست.>
2. حدیث دوازده خلیفه
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: < یکون بعدی اثنا عشر امیراً کلّهم من قریش >؛[5] < بعد از من دوازده خلیفه و امیر خواهد بود که همه آنان از قریش هستند. >
3. حدیث ولایت
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ خطاب به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: < انت ولیّ کلّ مومن بعدی >؛[6] < تو ولی و سرپرست هر مومنی بعد از من هستی. >
4. حدیث وصایت
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: < انّ لکلّ نبی وصیّاً؛ و وارثاً و انّ علیاً وصیَّی و وارثی >؛ [7] < همانا برای هر نبی، وصی و وارثی است و همانا علیّ وصیّ و وارث من است. >
5. حدیث منزلت
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: < انت منّی بمنزله هارون من موسی الّا انّه لا نبیّ بعدی >؛[8] < تو نزد من مانند هارون نزد موسایی، مگر آنکه بعد از من نبی ای نیست. >
6. حدیث خلافت
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خطاب به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: < انت اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و أطیعوا > [9] < تو برادر، وصیّ و جانشین من در میان قومت می باشی، پس به سخنان او گوش داده و او را اطاعت کنید. >
امر پنجم: روایات فضائل
در ذیل به برخی از این روایات اشاره می کنیم:
1. حدیث نور
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: < کنت انا و علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ نوراً بین یدی الله قبل أن یخلق آدم باربعه آلاف عام، فلمّا خلق آدم قسّم ذلک النور جزئین. فجزء أنا و جزء علیّ > [10] < من و علی بن ابی طالب نوری واحد نزد خداوند متعال بودیم، قبل از آن که خداوند حضرت آدم را به چهار هزار سال خلق کند، بعد از خلقت آدم آن نور را به دو جزء تقسیم نمود: جزئی من و جزء دیگر علیّ است. >
این حدیث را هشت نفر از صحابه، هشت نفر از تابعین و بیش از چهل نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند.
2. حدیث < أحبّ الخلق >
امام علی ـ علیه السّلام ـ کسی است که طبق نصّ نبوی : < احبّ الخلق الی الله > است.
ترمذی به سند خود از انس بن مالک نقل می کند: مرغ بریانی نزد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود.
عرض کرد: خدایا! محبوبترین خلق نزد خودت را نزد من بفرست تا با من در این غذا شرکت کند. در این هنگام علی ـ علیه السلام ـ وارد شد و با او در غذا شرکت کرد. [11]
این حدیث صحیح را نه نفر از صحابه، نود و یک نفر از تابعین و پنجاه نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند. هفت نفر از آنان نیز درباره این حدیث کتاب تألیف نموده اند و گروهی از آنان نیز حدیث را از مسلّمات دانسته اند؛ مانند: مسعودی در مروج الذهب،[12] ابن عبد البرّ، محمد بن طلحه ی شافعی در مطالب السوول ،[13] صفوری در نزهه المجالس و فضل بن روز بهان در ابطال الباطل.
این حدیث را می توان از راه هایی تصحیح نمود:
الف ـ عدالت و وثاقت راویانش.
ب ـ تصحیح جماعتی از علمای اهل سنت؛ مانند: حاکم نیشابوری و قاضی عبد الجبار معتزلی.
ج ـ به شعر در آمدن حدیث که دلالت بر اشتهار آن دارد.
استاد احمد حسن باقوری مصری می گوید: < اگر کسی از تو سوال کنند که به چه دلیل مردم علیّ ـ علیه السّلام ـ را دوست دارند، تو باید در جواب بگویی: این دوستی از حدیث نبوی شأن گرفته است، زیرا طبق نصّ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علیّ محبوب ترین فرد نزد خداست. >[14]
3. امام علی ـ علیه السّلام ـ میزان ایمان و نفاق
امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: < لا یحبّنی الّا مومن و لایبغضنی الا منافق >؛ دوست ندارد مرا مگر مومن و مبغوض ندارد مگر منافق. >
این حدیث را هشت نفر از صحابه و حدود چهل نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند، مانند مسلم در صحیح،[15] ترمذی در صحیح،[16] احمد در مسند [17] و ابن ماجه در سنن. [18]
4. امام علی ـ علیه السّلام ـ برادر معنوی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ
جابر بن عبدالله و سعید بن مسیّب می گویند: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بین اصحابش عقد اخوت بست و تنها رسول خدا, ابوبکر, عمر و علیّ باقی مادند, آن گاه بین ابوبکر و عمر عقد اخوت بست و سپس به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: « تو برادر من و من برادر تو ام ».
این حدیث را چهارده نفر از صحابه و حدود چهل نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند؛ امثال: ترمذی در صحیح [19] و حاکم در مستدرک.[20]
5. امام علی و باز بودن درب خانه او به مسجد
احمد بن حنبل از زید بن ارقم نقل می کند که : گروهی از اصحاب, درهایی را از منزلشان به مسجد باز نموده بودند, پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « همه درها بسته شود , غیر از درب خانه علی » .
آن گاه فرمود: « من دربها را از جانب خود نبستم و باز نگذاشتم, بلکه مأمور شدم و به مأموریتم عمل نمودم.» [21]
ترمذی نقل می کند که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « دربها را به مسجد, ببندید, جز درب خانه علی. » [22]
این حدیث را حدود دوازده نفر از صحابه و سی نفر از علمای عامه نقل کرده اند.
6. امام علی ـ علیه السّلام ـ و ردّ شمس
ابوهریره می گوید: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در حالی که سرش در دامان علی ـ علیه السّلام ـ بود خوابید, نماز عصر نخوانده بود که خورشید غروب کرد. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ که بیدار شد بر او دعا کرد, خورشید بازگشت, علی " علیه السّلام , نماز عصر را وقت خود به جای آورد, آن گاه خورشید بازگشت. [23]
این حدیث را نُه نفر از صحابه و چهل نفر از علمای عامه نقل کرده اند که ده نفر از آنها درباره این حدیث کتاب تألیف نموده و حدود سیزده نفر نیز آن را تصحیح کرده اند؛ امثال: ابوجعفر طحاوی,[24] طبرانی,[25] بیهقی,[26] هیثمی[27] و قسطلانی.[28]
7. امام علی ـ علیه السّلام ـ و ابلاغ سوره برائت:
ابو رافع می گوید: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ ابوبکر را برای ابلاغ سوره ی برائت به مکه فرستاد. جبرئیل بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شد و گفت: سوره را یا باید خودت ابلاغ کنی یا کسی که از توست. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی ـ علیه السّلام ـ را به دنبال او فرستاد. علی ـ علیه السّلام ـ بین مکه و مدینه به او رسید, سوره را از او گرفته و بر مردم قرائت نمود. [29]
این حدیث را هفتاد و سه نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند که برخی از آنها عبارت است از: احمد بن حنبل در مسند,[30] ابن ماجه در سنن[31] و ترمذی در صحیح. [32]
8. امام علی ـ علیه السّلام ـ مولود کعبه
حاکم نیشابوری می گوید: « در اخبار متواتر آمده است که فاطمه دختر اسد, امیر المؤمنین علی بن ابی طالب, ـ کرّم الله وجهه ـ را داخل کعبه زایید. »[33]
این حدیث را هفده نفر از علمای اهل سنت نقل کرده , دوازده نفر به تواتر یا شهرت آن تصریح نموده و نه نفر نیز به اختصاص این فضیلت به امام علی ـ علیه السّلام ـ تصریح کرده اند.
9. امام علی ـ علیه السّلام ـ و گرفتن لواء
بریده اسلمی از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می کند که فرمود: « فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسول او را دوست دارند و او نیز خدا و رسول را دوست دارد. روز بعد ابوبکر و عمر منتظر بودند که آنها را صدا زند, ولی پیامبر ـ صل الله علیه و آله ـ علی ـ علیه السّلام ـ را در حالی که درد چشم داشت صدا زد و آب دهان در چشم او مالید , آن گاه پرچم را به دست او داد و عده ای نیز با او حرکت کردند.» [34]
10. امام علی ـ علیه السّلام ـ اولین مسلمان و مؤمن
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ فرمود: « علیّ اوّلین نفر از اصحاب من است که اسلام آورد.
[1] . صحیح ترمذی، ج5، ص 327.
[2] . نساء ( 4 ) آیه 59.
[3] . ترجمه امام علی ـ علیه السّلام ـ ابن عساکر، ج1، ص 364.
[4] . مسند احمد، ج6، ص 401، ح 18506.
[5] . صحیح بخاری، باب الاستخلاف.
[6] . المعجم الکبیر، ج 12، ص 78.
[7] . تاریخ دمشق، ج 42، ص 392.
[8] . صحیح ترمذی، ج 5، ص 641، ح 3730.
[9] . کامل ابن اثیر حوادث سال سوم بعثت.
[10] . تذکره الخواص، ص 46.
[11] . صحیح ترمذی، ج5، ص 595.
[12] . مروج الذهب، ج1، ص 711.
[13] . مطالب السوول ، ص 42.
[14] . علیّ امام الامه، ص 107.
[15] . صحیح مسلم، ج1، ص 120، ح 131، کتاب الایمان.
[16] . صحیح ترمذی، ج5، ص 601، ح 3736.
[17] . مسند احمد، ج1، ص 135، ح 643.
[18] . سنن ابن ماجه، ج1، ص 42، ح 114.
[19] . صحیح ترمذی, ج5, ص 601, ح 3736.
[20] . مستدرک حاکم, ج3, ص 16, ح 4289.
[21] . مسند احمد, ج4, ص 369.
[22] . سنن ترمذی, ج5, ص 641.
[23] . الخصائص الکبری , ج 2‍, ص 324.
[24] . کشف الرمس, سیوطی, ص 29.
[25] . همان, ص 34.
[26] . همان.
[27] . مجمع الزوائد, ج 8, ص 279.
[28] . المواهب اللدنیه, ج 1, ص 358.
[29] . در المنثور, ج3, ص 210.
[30] . مسند احمد, ج 4, ص 165.
[31] . سنن ابن ماجه, ج!, ص 44.
[32] . صحیح ترمذی, ج5, ص 636.
[33] . مستدرک حاکم, ج3, ص 550, ح 6044.
[34] . تاریخ طبری, ج3, ص 93.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد