فضیلت گریه بر امام حسین علیه السلام

فضیلت گریه بر امام حسین علیه السلام

همیشه زبان، مترجم عقل بوده ولی ترجمان عشق، چشم است. آنجا که اشکی از روی احساس و درد و سوز می‎ریزد، عشق حضور دارد ولی آنجا که زبان با گردش منظم خود جمله‎های منطقی می‎سازد عقل حاضر است.

بنابراین همانطور که استدلالات منطقی و کوبنده می‎تواند همبستگی گوینده را با اهداف رهبران مکتب آشکار سازد قطره اشک نیز می‎تواند اعلان جنگ عاطفی بر ضد دشمنان مکتب محسوب گردد.

از این رو گریه حضرت زینب علیهاالسلام بر اهل بیت علیهم السّلام گریه عاطفی و گریه پیام‎آور و یک نوع نهی از منکر و شعار شورانگیز و سوزاننده و رسواگر طاغوتیان و ستمگران بود.

بر همین اساس است که پیامبر اکرم و امامان علیهم السّلام کسی را که آمادگی گریه کردن ندارد به تباکی (خود را به شکل گریه درآوردن) دعوت کرده‎اند تا یاد حسین در همه قرون و اعصار در خاطره‎ها زنده بماند.

 

در اجر و ثواب گریه بر امام حسین علیه السّلام

اجر و مزد گریه برای آن حضرت بسیار عظیم و بزرگ است و خداوند خود ضامن آن می‎باشد.

گریه برای آن حضرت سختی‎های زمان احتضار را از بین می‎برد زیرا امام صادق علیه السّلام به مسمع بن عبدالملک فرمودند:

آیا مصائب آن جناب (امام حسین علیه السّلام) را یاد می‎کنی؟

عرض کرد: بلی والله مصائب ایشان را یاد کرده و گریه می‎کنم.

حضرت فرمودند: آگاه باش که خواهی دید در وقت مردن پدران مرا که به ملک الموت وصیت تو را می‎کنند که سبب روشنی چشم تو باشد.

همچنین فرمودند: ای مسمع گریه بر احوالات حسین (علیه السّلام) سبب می‎شود که ملک الموت بر تو مهربان‎تر از مادر گردد.

گریه بر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السّلام) باعث راحتی در قبر، فرحناک و شادان شدن مرده، شادان و پوشیده بودن او در هنگام خروج از قبر است در حالی که او مسرور است فرشتگان الهی به او بشارت بهشت و ثواب الهی را می‎دهند.

اجر و مزد هر قطره آن این است که شخص همیشه در بهشت منزل کند.(1)

گریه کننده بر امام حسین علیه السّلام در بهشت با ایشان و هم درجه ایشان خواهد بود.(2)

شیخ جلیل جعفر بن قولویه در کامل از ابن خارجه روایت کرده است:

روزی در خدمت امام صادق علیه السّلام بودیم و امام حسین علیه السّلام را یاد کرده و از او نام بردیم . حضرت صادق علیه السّلام بسیار گریستند و ما نیز به تبع ایشان گریستیم. پس حضرت صادق علیه‎السّلام فرمودند که امام حسین علیه السّلام می‎فرمود من کشته گریه و زاری (اشکم) هستم نام من در نزد هیچ مؤمنی برده نمی‎شود مگر آن که محزون و گریان می‎شود.

شیخ طوسی و شیخ مفید از ابان بن تغلب روایت کرده‎اند که حضرت صادق علیه السّلام فرمودند:

نَفَس کسی که برای مظلومیت ما محزون است تسبیح است و اندوه و ماتم او عبادت خدا و پوشیدن اسرار ما از بیگانگان جهاد در راه خداست .(3)

شیخ کشی(ره) از زید شحام روایت کرده است که:

من با جماعتی از کوفیان در خدمت امام صادق علیه السّلام بودیم، جعفر بن عفان وارد شد . حضرت او را اکرام کردند و نزدیک خود نشاندند و فرمودند یا جعفر!

جعفر عرض کرد: جانم، خدا مرا فدای تو کند.

حضرت فرمودند: به من گفته‎اند تو در مرثیه و عزای حسین (علیه السّلام ) شعر می‎گوئی .

جعفر عرض کرد: بله، فدای تو شوم.

حضرت فرمودند: پس بخوان.

جعفر شروع به خواندن مرثیه نمود، حضرت امام صادق علیه السّلام و حاضرین مجلس گریستند.

حضرت آنقدر گریست که اشک چشم مبارکش بر محاسن شریفش جاری شد.

پس از آن حضرت صادق علیه السّلام فرمودند:

بخدا سوگند، که ملائکه مقرب در اینجا حاضر شدند و مرثیه تو را که در مصائب حسین (علیه السّلام ) خواندی شنیدند و بیشتر از ما گریستند و حق تعالی در همین ساعت بهشت را با تمام نعمت‎های آن برای تو واجب گردانید و گناهان تو را آمرزید.

پس امام فرمودند: ای جعفر می‎خواهی که زیادتر بگویم ؟

جعفر عرض کرد: بله، ای سید من.

حضرت فرمود: هر که در مرثیه حسین (علیه السّلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، حق تعالی او را بیامرزد و بهشت را برای او واجب می‎گرداند. (4)

شیخ صدوق (ره) در امالی از ابراهیم بن ابی المحمود روایت کرده که امام رضا علیه السّلام فرمودند:

ماه محرم ماهی بود که اهالی جاهلیت، جنگ و قتال را در آن ماه حرام می‎دانستند، ولی این امت جفاکار خون‎های ما را در آن ماه حلال دانستند و حرمت ما را هتک کرده و زنان و فرزندان ما را در آن ماه اسیر کردند. آتش در خیمه‎های ما افروخته و اموال ما را غارت کردند. حرمت حضرت رسالت (صلی الله علیه و آله) را در حق ما رعایت نکردند.

همانا مصیبت شهادت حسین (علیه السّلام) دیده‎های ما را مجروح گردانید و اشک ما را جاری کرده . عزیز ما را ذلیل گردانیده است و زمین کربلا مورث کرب و بلاء ما گردید.

سپس حضرت رضا علیه السّلام فرمودند:

پدرم چون ماه محرم داخل می‎شد کسی آن حضرت را خندان نمی‎دید. و اندوه و حزن پیوسته بر او غالب می‎شد تا روز عاشورا. آن روز، روز مصیبت و حزن و گریه او بود و می‎فرمود: امروز روزی است که حسین (علیه السّلام) شهید شده است.

و همچنین شیخ صدوق از آن حضرت روایت کرده: هر که روز عاشورا روز مصیبت و اندوه گریه او باشد حق تعالی روز قیامت را برای او روز شادی و سرور گرداند و دیده‎گانش در بهشت به نور ما روشن شود. (5)

از ریان بن شبیب روایت شده است که گفته روز اول محرم به خدمت امام رضا علیه السّلام رسیدم حضرت فرمودند:

... ای پسر شبیب اگر بر حسین (علیه السّلام) گریه کنی و آب دیده‎گان تو بر روی تو جاری شود حق تعالی جمیع گناهان صغیره و کبیره تو را می‎آمرزد خواه اندک باشد و خواه بسیار .

ای پسر شبیب: اگر می‎خواهی خدا را ملاقات کنی در حالی که هیچ گناهی نداشته باشی حسین (علیه السّلام) را زیارت کن.

ای پسر شبیب اگر می‎خواهی که در غرفه‎ای از بهشت با رسول خدا و ائمه طاهرین محشور شوی قاتلان حسین (علیه السّلام) را لعنت کن.

ای پسر شبیب اگر بخواهی مانند شهدای کربلا باشی و ثواب آنها را داشته باشی هر گاه مصیبت آن حضرت را یاد کردی بگو:

یا لَیتَنی کُنتُ مَعَهُم فَاَفُوزَ فَوزًا عَظیماً؛ ای کاش من با ایشان بودم و رستگاری عظیمی می‎یافتم.

ای پسر شبیب اگر می‎خواهی در درجات عالیه بهشت با ما باشی پس برای اندوه ما اندوهناک باش و در شادی ما شاد. بر تو باد ولایت و محبت ما که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشد حق تعالی او را در قیامت با آن محشور می‎گرداند. (6)

ابن قولیه با سند معتبر روایت کرده از ابی هارون مکنوف که گفت:

به خدمت حضرت صادق علیه السّلام مشرف شدم آن حضرت فرمودند. که برای من مرثیه حسین (علیه السّلام) بخوان. من نیز شروع کردم به خواندن .

امام فرمود: به این صورت نخوان به همان سبک و سیاقی که نزد خودتان متعارف است و نزد قبر حسین (علیه السّلام) می‎خوانید بخوان. پس من خواندم .

حضرت گریستند و من ساکت شدم .

فرمود: بخوان، من خواندم تا آن اشعار تمام شد.

حضرت فرمود: باز هم برای من مرثیه بخوان، من شروع کردم به خواندن این اشعار:

یا مَریَمُ قومُی فَاندُبی مَولاکِ وَ عَلیَ الحُسَین فَاسعَدی بِبُکاکِ

پس حضرت بگریست و زن‎ها هم گریستند و شیون نمودند و هنگامی که از گریه آرام شدند فرمودند: ای اباهارون هر کس برای حسین (علیه السّلام) مرثیه بخواند و یک نفر را بگریاند بهشت بر او واجب می‎شود. و سپس فرمودند: هر کس امام حسین علیه السّلام را یاد کند و بر او گریه کند بهشت بر او واجب می‎شود. (7)

به سند معتبر از عبدالله بن بکر روایت کرده‎اند که گفت:

روزی از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم که یابن رسول الله اگر قبر حضرت امام حسین علیه‎السّلام را بشکافند آیا در قبر آن حضرت چیزی خواهند دید؟

حضرت فرمود: ای پسر بکر چه بسیار عظیم است سؤال تو به درستی که حسین بن علی علیهماالسّلام با پدر و مادر و برادر خود در منزل رسول خدا صلی الله علیه و آله می‎باشند و با آن حضرت روزی خورده و شادمانی می‎کنند. گاهی بر جانب راست عرش آویخته و می‎گوید پروردگارا وفا کن به عهدی که با من بسته‎ای و نظر می‎کند بر زیارت کنندگان خود، ایشان را با نام‎هایشان و نام پدرانشان می‎شناسند. و نظر می‎کنند به سوی آنهائی که بر او گریه می‎کنند و برایشان طلب آمرزش کرده و از پدرانشان می‎خواهند که برای آنها استغفار کنند و می‎گویند:

ای گریه کننده بر من اگر بدانی خدا چه جیزی برای تو مهیا کرده از ثواب‎ها، هر آینه شادی تو زیادتر از اندوه تو خواهد شد.

آن بزرگوار از حق تعالی درخواست می‎کند که هر گناه و خطا که گریه کننده بر او کرده است بیامرزد. (8)

 

ارزش قطره اشک برای امام حسین علیه السلام

قطره‎ای از آن اگر در جنهم بیفتد آتش و حرارت آن را خاموش می‎کند.

ملائکه خود آن اش‎کها را گرفته و در شیشه‎ای ضبط می‎کنند. (9)

برای هر عملی ثواب محدودی است جز ثواب آن اشک که اجر آن محدودیتی و یا اتمامی ندارد.

چشم گریان در عزای امام حسین علیه السّلام و ارزش آن:

اگر اشک بر امام حسین علیه السّلام دارای این همه اعتبارست یقینا چشمی که در عزای او گریان باشد نیز خواص و ویژگی‎های مربوط به خود را دارد.

 

خواص چشم گریان در عزای امام حسین علیه السلام

آن چشم در نزد خداوند از تمام چشم‎ها محبوب‎تر است.(10)

همه چشم‎ها در روز قیامت گریانند مگر چشمی که بر امام حسین علیه السّلام گریه کرده باشد. (11)

آن چشم روشن شود به نور کوثر و نظر به آن. (12)

آن چشم را ملائکه تبرّک می‎کنند و اشک را خود از آن پاک می‎کنند.(13)

 

خواص گریه برای امام حسین علیه السلام

هر کسی که تا به حال خداوند این مرحمت را در حق او نموده باشد و توانسته باشد قطره اشکی در عزای آن حضرت از دیدگان جاری سازد به خوبی آثار و برکات نورانی و حالات معنوی وصف ناشدنی آن را در یافته اما گریه برای آن حضرت خواصی مربوط به خود را دارد که ما اجمالاً بعضی از آن را ذکر می‎کنیم: صله حضرت محمد صلی الله علیه و آله است. (14)

مساعدت و یاری حضرت زهرا سلام الله علیها است زیرا آن مکرمه هر روز در عزای فرزندنش می‎گرید. (15)

اداء حق پیامبر صلی الله علیه و آله، خدا و ائمه هدی علیهم السّلام است. (16)

گریه برای آن حضرت تأسی به انبیاء، ملائکه و عبادالصالحین خداوند است.

اداء مزد رسالت پیامبر است زیرا در قرآن آمده که مزد رسالت پیامبر مودّت ذی القربی (دوستی با خاندان رسول خدا) است. ترک آن جفا به آن حضرت است. (17)

تسلی دهنده دل از جمیع گریه‎ها و اندوه‎ها است. (18)

 

خواص مجالس ذکر مصائب امام حسین علیه السّلام 

کسانی که در مجالس ذکر او شرکت می‎کنند به خوبی حال و هوای آنجا را درک کرده و ارتباط معنوی عمیقی با حضرتش برقرار می‎سازند، اما بر طبق احادیث و روایات متعدد مجالس آن حضرت دارای ویژگی‎هایی است:

1

- هر کس بنشیند در مجالسی که در آن به امر ائمه علیهم السّلام پرداخته شده و ذکر مصائب آنان است دل او نمی‎میرد در آن روزی که دل‎ها می‎میرند. (19)

2- اینگونه مجالس محبوب خدا، رسول او و ائمه علیهم السلام می‎باشد.(20)

3- نَفَس فرد عزادار در آن مجلس تسبیح خداوند است.(21)

4- این مجالس محل نَظَر حضرت امام حسین علیه السّلام است. زیرا آن جناب در عرش است و از آنجا به سوی سرزمین کربلا و زوّار و گریه‎کنندگان خود نظاره می‎کنند. (22)

5- ملائکه مقرب خداوند درآن مجلسی حاضر می شوند.

6- مجلس عزای امام حسین علیه السّلام هر جا بر پا شود آنجا قبه و بارگاه اوست .

7- معراج گریه‎کنندگان است زیرا که محل نزول صلوات و رحمت الهی و غفران ذنوب و ... است.

8- این مجالس از دیگر مجالس اشرف و افضل است.(23)

 

پس باید بر حسین بگریند، همانا گریه بر آن حضرت گناهان بزرگ را فرو می‎ریزد.
در روایت آمده است هیچ روزی نبود که اسم امام حسین علیه السّلام در نزد امام صادق علیه السّلام برده شود و آن امام در آن روز تبسمی بر لب بیاورند. آن حضرت در تمام روز گریان و محزون بودند و می‎فرمودند امام حسین علیه السّلام سبب گریه هر مؤمن است.

ستّار العیوبی خدا تا کجاست؟

ستّار العیوبی خدا تا کجاست؟


حضرت على (علیه السلام) مى فرمایند: «اَلْحَذَرَ الْحَذَرَ! فَوَ اللهِ لَقَدْ سَتَرَ، حَتّى کأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ ؛ بترس، بترس (از خدا!) به خدا سوگند آن قدر پرده پوشى کرده که گویى تو را بخشیده و آمرزیده است».(1)


چند نکته درباره این حدیث:

نکته اوّل

خداوند پوشنده گناهان و عیب هاى افراد است، مراد از ستّارالعیوب بودن خداوند چیست؟ دو نوع ستّاریّت داریم، یکى تکوینى و دیگر تشریعى.

تکوینى این است که خداوند انسان را چنان آفریده است که بسیارى از عیب هایش پنهان است مثلاً صفات درون انسان مانند حسادت، تکبّر، و خودخواهى و انحرافات اعتقادى پنهان است اگر انسان طورى آفریده مى شد که بشود اخلاق و اعتقادات او را از چهره اش فهمید، زندگى براى او بسیار مشکل مى شد، امّا خداوند به خاطر ستّاریّتى که دارد چنان انسان را آفرید که عیب هایش مخفى است امّا در روز قیامت «یُعْرَفونَ بِسیماهُمْ» که از چهره ها افراد شناخته مى شوند.

ستّار العیوب تشریعى این است که خداوند دستور داده مردم عیب هاى همدیگر را بشناسند، غیبت نکند، تهمت نزنند و آبروى همدیگر را نریزند.

 

فایده ستّارالعیوب بودن چیست؟

1. شخصیّت و احترام افراد حفظ مى شود که دادن شخصیّت به افراد یکى از موانع سقوط در گناه است چرا که اگر شخصى در جامعه معروف به گناه و زشتى باشد دیگر باکى براى گناه کردن ندارد، و خود را بیشتر آلوده به گناه مى کند، امّا همین که دید گناهش را پوشش دادند، شرم و حیا مانع مى شود که گناه کند، و اینکه اسلام مى گوید غیبت نکن، یکى از دلایلش همین است که وقتى رسوا شد مى گوید: حالا که آبروى ما رفت پس هر کارى که دلمان مى خواهد انجام دهیم، و درباره تربیت بچّه هم اسلام مى گوید او را تحقیر نکن و نزن و نگو که نمى فهمى و بى شعورى، بلکه به او شخصیت بده تا به ارزش خود پى ببرد و کار خلاف انجام ندهد .

2. فایده دوم این است که پایه هاى امتحان الهى محکم شود. اصل آزادى و اختیار با ستّاریّت محفوظ است، چرا که اگر کسى با یک گناه رسوا مى شد دیگر گناه نمى کرد و گناه نکردنش به خاطر ترس از رسوایى بود، نه پایبند بودن به اصول اخلاقى و اسلامى، و تکامل شکل نمى گرفت و مسأله جبر پیش مى آمد.

باید پرتوى از صفات خداوند در بندگانش باشد، خداوند از هر عیبى منزّه است و بنده هم باید سعى کند خود را از عیب ها منزّه کند، باید متخلّق به اخلاق خداوند بشود و آبروى دیگران را نریزد و تنها نقطه ضعف ها را نبیند

نکته دوم

مبادا از این ستّاریّت خداوند سوء استفاده کنیم و خیال کنیم خداوند ما را بخشیده است بلکه شاید این مقدّمه عذاب و مجازات دردناک الهى باشد .

و کلام امام على(علیه‌السلام) بر همین مطلب اشاره دارد که بیدار باشید و از ستّارالعیب‌ها بودن خداوند سوء استفاده نکنید.

نکته سوم

باید پرتوى از صفات خداوند در بندگانش باشد، خداوند از هر عیبى منزّه است و بنده هم باید سعى کند خود را از عیب ها منزّه کند، باید متخلّق به اخلاق خداوند بشود و آبروى دیگران را نریزد و تنها نقطه ضعف ها را نبیند.

یکى از ویژگى هاى انسان مؤمن عیب زدایى است و عیب جویى از صفات زشت است که در مؤمن وجود ندارد، انسان وقتى به کمال مى رسد که عیب هاى خویش را بشناسد و آن را برطرف سازد و این در صورتى امکان دارد که انسان اوّل عیب هاى خود را بشناسد چون تا انسان به نواقص خود آگاه نشود نمى تواند چاره جویى کند.

انسان از چند راه مى تواند به عیب های خود آگاه شود:

1. از راه مراقبه و محاسبه، که انسان مواظب اعمال و رفتار خود باشد و خود را مورد حسابرسى قرار دهد، به خصوص اگر بتواند خود را با افراد صالح مقایسه کند، چرا که وقتى خود را فاقد فضایل کمالات آنها مى بیند مى تواند به عیب هاى خود پى ببرد.

2. عبرت گرفتن از رفتار افراد نادرست و بداخلاق که باید ادب را از بى ادبان آموخت یعنى آنچه را که آنها انجام مى دهند انسان برخلافش را انجام دهد.

3. معاشرت با دوستان خوب که او را نصیحت کنند و عیب هایش را به او تذکر دهند چرا که امام صادق(علیه السلام) فرموده اند: «أحَبُّ إخوانى إلَىَّ مَن أهْدى إلَىَّ؛ محبوب ترین برادرانم نزد من، کسى است که عیب‌هایم را به من هدیه کند.»(2)

مبادا از این ستّاریّت خداوند سوء استفاده کنیم و خیال کنیم خداوند ما را بخشیده است بلکه شاید این مقدّمه عذاب و مجازات دردناک الهى باشد

امام هفتم (علیه السلام) وقتى اوقات شبانه روز را به چهار قسمت تقسیم مى کند یک ساعتش را معاشرت با برادران قرار مى دهد و مى فرماید: «وَ ساعَةٌ لِمُعاشِرَةِ الإخوانِ وَالثِّقاتِ الَّذینَ یُعَرِّفُونکم عیب هاکم وَ یُخْلِصون، لَکمْ فِى الْباطِنِ؛ ساعتى براى رفت و آمد و معاشرت با برادران مورد اعتمادى که شما را به عیب هایتان آگاه مى سازند و قلباً نسبت به شما خلوص و صفا دارند، اختصاص دهید.»(3)

روایات ما دوست واقعى را کسى مى دانند که تو را از کارهاى زشت باز دارد: «صَدیقُک مَنْ نَهاک». (4)

امام على(علیه السلام) مى فرمایند: «لا تَبْتَهِجَنَّ بِخَطَاءِ غَیْرِک فإنَّک لَنْ تَمْلِک الإصَابَةَ أبَداً ؛ از خطاى دیگران هرگز شادمان مشو، زیرا تو نیز براى همیشه از خطا کردن مصون نیستى».(5)

و همان حضرت فرمودند: «مَنْ عابَ عِیْبَ، وَمَنْ شَتَمَ اُجِیبَ ؛ هر کس عیب جویى کند، عیب جویى شود و هر کس دشنام دهد، پاسخ شنود». (6)

به فرموده امام صادق(علیه السلام): «الأثرارُ یَتْبَعونُ مَساوِىءَ النّاسِ وَیَترکونَ مَحاسِنَهُم کما یَتْبَعُ الذُّبابُ المَواضعَ الفاسِدَة مِن الجَسَدِ وَیَتْرُک الصَّحِیحُ؛ افراد عیب جو همانند مگس هستند که روى ناپاکى ها و آلودگى ها مى نشینند و دنبال کارهاى زشت و عیب های مردم هستند و خوبى هاى آنان را نادیده مى گیرند.»(7)

از خداوند مى خواهیم خودش عیب هاى ما را به ما بنمایاند و توفیق دهد تا درصدد رفع آنها برآییم. 

 

کلمه‌ای که خاصیت نماز شب را دارد!

کلمه‌ای که خاصیت نماز شب را دارد!


در وصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) آمده است :‌ سه چیز باعث پوشاندن گناهان است: آشکارا سلام کردن، طعام دادن، خواندن نماز شب در حالی که مردم خوابند.


«سلام کردن» یکی از سنت های اسلامی است که بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. لازم است یک مسلمان این سنت حسنه اسلامی و دینی را زنده نگه دارد. اما سلام کردن هم مثل هر کار دیگری آداب و اصول خودش را دارد! این کار که سبب می شود میان برادران و خواهران دینی الفت و دوستی شکل بگیرد روش و آدابی دارد که بزرگان دینی آن را به روشنی طرح نموده اند تا هم از مزایای دنیوی و هم اجر اخروی آن برخوردار شویم و چیزی را از دست ندهیم ولو به قدر یک سر سوزن!

 

«سلام» اسم خداست

خداوند متعال اسامی و نام هایی دارد که هر یک از آنها حاکی از یک صفت و حقیقتی در ذات حق تعالی است. «سلام» هم یکی از این اسامی و صفات است که به معنای سلامتی و سلم و دوستی است. خداوند متعال در سوره مبارکه حشر خود را به این نام خوانده است؛ آنجا که می فرماید: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ » ؛ اوست خداوند یگانه ای که جز او معبودی نیست، مالک و حاکم است و از هر عیبی منزّه می باشد، به کسی ستم نمی کند. (حشر/23)

 

اجازه مخصوص سلام!

خداوند متعال به بندگان خود اجازه داده است که در هنگام ملاقات با یکدیگر نام او را به هم هدیه دهند که با این کار همه ی خوبی ها و خیرات را نصیب هم می گردانند. از این رو سلام کردن بسیار مورد توصیه است به طوری که بر آغاز گر سلام و کسی که در احیاء این سنّت الهی پیشی بگیرد، برکات و نصیب برتر و بهتری وجود  دارد. امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که حضرت فرمودند: شایسته ترین مردم نزد خدا و رسولش کسی است که سلام را آغاز کند. همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمودند: آغاز کننده ی به سلام به خدا و رسولش نزدیکتر است.

امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر کس فقیر مسلمانی را ملاقات کند و به گونه ای بر او سلام نماید که با سلام بر ثروتمند فرق داشته باشد در روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات می کند که خداوند بر او خشمگین است

سلام را فراموش نکنید!

در این سنت حسنه نه تنها آغاز کننده بودن یک توصیه ی خوب است بلکه بلند سلام کردن هم یکی دیگر از ادبهای این رسم نیکوست. امام محمدباقر (علیه السلام) فرمودند: خدای عزّو جل بلند سلام کردن را دوست دارد. همچنین امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارشان نقل فرمودند که در وصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) آمده است: سه چیز باعث پوشاندن گناهان است: آشکارا سلام کردن، طعام دادن، خواندن نماز شب در حالی که مردم خوابند.

امام صادق (علیه السلام) در حدیث شریف دیگری فرمودند: هر کس چهار چیز برای من تعهد کند من چهار خانه در بهشت برای او تضمین می کنم (که یکی از آنها) آشکارا سلام کردن در همه جاست.

 

سلام نکنی بخیلی!

اهمیت احیاء این سنت نیکو و این پدیده ی اجتماعی تا بدانجاست که خودداری از سلام کردن از نشان های بخل شمرده شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خدای عز و جل فرمود: بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد.

این موضوع تا جایی اهمیت دارد که سلام کردن بر همه حتی بر کودکان توصیه شده است. امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوارش نقل کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: پنج چیز را تا آخر عمر رها نخواهم کرد. (که یکی از آنها) سلام کردن بر کودکان است تا بعد از من سنّت (رسم) باشد.

پس نباید بخل ورزید حتی در مقابل کودکان و این از آموزه های گرانقدر اسلامی است.

همچنین نباید در سلام کردن میان افراد تفاوت قائل بود. امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر کس فقیر مسلمانی را ملاقات کند و به گونه ای بر او سلام نماید که با سلام بر ثروتمند فرق داشته باشد در روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات می کند که خداوند بر او خشمگین است.

اگر سلام نکرد، جوابشو نده!

امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که کسی که قبل از سلام سخن آغاز کند به او پاسخ ندهید! و نیز فرمودند: قبل از سخن گفتن سلام کنید اگر کسی قبل از سلام گفتن سخن گوید به او پاسخ ندهید. پس اصلاً زشت و دور از آداب مسلمانی نیست که بخواهیم همیشه اول کلام و گفتگوی مان را با سلام کردن آغاز کنیم و نه مثل برخی دیگر از فرهنگها بدون هیچ مقدمه و مدخلی! یادمان نرود که حتی تأکید شده است به کسی که بدون رعایت این فرهنگ شروع به سخن می کند نباید پاسخ بدهیم و باید خودمان را ملزم نماییم با سلام گفتگو و محاوراتمان را شروع نماییم تا جایی که در سلام از هم پیشی بگیریم نه آن که سلام کردن برایمان سخت باشد. بگذارید مثالی بزنیم:

فرض کنید می خواهید در خیابان آدرسی و یا ساعت را بپرسید. مسلمانانه اش! این است که اول بگویید سلام و بعد باقی سؤالات! اما متأسفانه در برخی موارد و یا شاید باید گفت در بسیاری از موارد شاید هم به نحو غیرمحسوس با فرهنگ سازی بیگانه! بدون "سلام" می پرسیم آقا شما این آدرس را بلدید؟! و یا ساعت چنده؟ و خیلی می خواهیم مؤدب باشیم اولش می گوییم: ببخشید! ساعت چنده؟! تا حالا شما برای ساعت پرسیدن اول سلام کرده باشید؟! مثلاً سلام خوبید؟! ساعت چنده؟! نمی دانم شاید باید فرهنگ سازی کرد. به نظر شما ببخشید اول سؤالاتمان ترجمه "excuse me" اونور آبی ها نیست؟!!

قبل از سخن گفتن سلام کنید اگر کسی قبل از سلام گفتن سخن گوید به او پاسخ ندهید. پس اصلاً زشت و دور از آداب مسلمانی نیست که بخواهیم همیشه اول کلام و گفتگوی مان را با سلام کردن آغاز کنیم و نه مثل برخی دیگر از فرهنگها بدون هیچ مقدمه و مدخلی! یادمان نرود که حتی تأکید شده است به کسی که بدون رعایت این فرهنگ شروع به سخن می کند نباید پاسخ بدهیم

جواب سلام هم که واجبه!

و البته و صد البته همه می دانیم که جواب سلام هم واجب است و این جواب شامل همه نوع آغاز سخن و سلامی هست. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: جواب دادن به نامه مانند پاسخ سلام واجب است و آغاز کننده ی به سلام نزد خدا و رسولش شایسته تر است. همچنین آن حضرت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که سلام کردن مستحب و پاسخ آن واجب است. و شاید بشود مثال این روزگار ما را ایمیل و تلفن و چت و غیره هم دانست (البته با رعایت موازین شرعی!!)

 

پایان سخن:

سلام کردن یکی از آداب اسلامی است که شاید به علت وفور و تکرار آن برایمان امری عادی و پیش پا افتاده شده باشد اما باید توجه نمود که این سنت حسنه اسلامی در صورتی که با همه آداب و شرایطش اجرا و عمل شود ثمرات مادی و معنوی بسیاری را برای فرد و جامعه بدنبال دارد که شایسته نیست نسبت به آن بی توجهی گردد.

وصیت‌های امام علی(ع)/نحوه قصاص ابن ملجم

وصیت‌های امام علی(ع)/نحوه قصاص ابن ملجم


آنچه در ادامه می‌خوانید وصیت نامه مولای متقیان به فرزندش حسن مجتبی(علیه‌السلام) و باقی اهل‌بیت اش و هر که وصیت نامه‌اش را دریافت نمود .


«این است آنچه علی بن ابیطالب به آن وصیت کرد. وصیّت کرد و شهادت داد به اینکه خدایی جز اللّه نیست و او است یکتا و انبازی ندارد و اینکه محمد بنده و فرستاده او است که با هدایت و آئین حق او را فرستاد تا دینش را بر تمام آئین‌ها برتری بخشد و هر چند مشرکان را خوش نیاید، درود خداوند بر او و اهل بیتش باد. و همانا نمازم و عبادتم و زندگی و مرگم برای خداوند، پروردگار عالمیان است، که هیچ شریکی ندارد و به این مأمور شده‌ام و من از مسلمانانم.

شما را به خدا، شما را به خدا در ایتام، پس آنان را گرسنه نگذارید و نیازمند سؤال از خودتان ننمایید و آن‌ها را کوچک مشمارید که از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله شنیدم فرمود:هر که یتیمی را متکفّل شود یا بی نیاز گرداند خدای عزّوجل بهشت را بر او واجب گرداند همچنان که بر کسی که اموال یتیمی را بخورد، دوزخ واجب گردانیده است

سپس وصیت می‌کنم به تو ای حسن و به تمام خانواده و اهل بیت و فرزندانم و هر که وصیت‌نامه‌ام را دریافت نمود، به تقوای اللّه پروردگارتان و هرگز نمیرید جز اینکه مسلمان باشید و به ریسمان خداوند چنگ زنید و متفرّق نگردید زیرا از رسول خدا صلی اللّه علیه‌و آله شنیدم که فرمود:اصلاح ذات البین برتر از عموم نماز و روزه است و آن ویران کننده‌ای که دین را از بین می‌برد، فساد ذات البین است و آن نیرویی نیست جز با توکّل بر خدای والا و عظیم. پس به خویشاوندانت برسید، و با آن‌ها مهربانی کنید تا خداوند حساب را بر شما آسان گرداند.

شما را به خدا، شما را به خدا در خانه خدایتان(مساجد) پس تا بودید آن را خالی نگذارید چرا که اگر رهایش کردید (و به آن رفت و آمد ننمودید) در عذاب مهلت داده نمی‌شوید و کم‌ترین چیزی که برای یک نفر باشد که وارد مسجد می‌شود این است که در بازگشت، گناهان گذشته‌اش مورد بخشش قرار گیرد

شما را به خدا، شما را به خدا در ایتام، پس آنان را گرسنه نگذارید و نیازمند سؤال از خودتان ننمایید و آن‌ها را کوچک مشمارید که از پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله شنیدم فرمود:هر که یتیمی را متکفّل شود یا بی نیاز گرداند خدای عزّوجل بهشت را بر او واجب گرداند همچنان که بر کسی که اموال یتیمی را بخورد، دوزخ واجب گردانیده است.

شما را به خدا، شما را به خدا در قرآن، پس نگذارید دیگران، در عمل به آن، بر شما پیشی گیرند.

شما را به خدا، شما را به خدا، در همسایگانتان، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله به آن‌ها سفارش کرد و آنقدر سفارش کرد که پنداشتم ارث می‌برند.

شما را به خدا، شما را به خدا در خانه خدایتان(مساجد) پس تا بودید آن را خالی نگذارید چرا که اگر رهایش کردید (و به آن رفت و آمد ننمودید) در عذاب مهلت داده نمی‌شوید و کم‌ترین چیزی که برای یک نفر باشد که وارد مسجد می‌شود این است که در بازگشت، گناهان گذشته‌اش مورد بخشش قرار گیرد.

شما را به خدا، شما را به خدا، در نماز زیرا آن بهترین عمل است و آن ستون دینتان است.

شما را به خدا، شما را به خدا، در زکات که آن خشم پروردگارتان را فرو می‌نشاند.

شما را به خدا، شما را به خدا، در ماه رمضان زیرا روزه‌اش سپری است از آتش دوزخ.

شما را به خدا، شما را به خدا در فقرا و مستمندان، پس آن‌ها را شریک زندگی خود قرار دهید.

شما را به خدا، شما را به خدا، در جهاد با اموالتان و جان‌هایتان و زبان‌هایتان چرا که دو نفر جهاد می‌کنند: پیشوای هدایت کننده‌ای یا مطیعی از او که به هدایتش پیروی کند.

شما را به خدا، شما را به خدا، در ذراری و فرزندان پیامبرتان پس مبادا در حضور شما یا پشت سرتان مورد تجاوز و ستم قرار گیرند و شما بتوانید، ستم را از آنان دفع کنید.

نماز، نماز، نماز را بپادارید. در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌ای نهر اسید، خداوند کفایت می‌کند شما را از کسی که به شما آزار رسانده یا بر شما ظلمی روا داشته است

شما را به خدا، شما را به خدا، در اصحاب پیامبرتان، آنان که پس از او، بدعتی را ایجاد نکرده و امر منکری را انجام ندادند و بدعت گزاری را پناه ندادند زیرا رسول خدا صلّی الله علیه و آله به آن‌ها سفارش کرد و بدعت گزار ان از آن‌ها را لعن و نفرین نمود و همچنین آنان که بدعت گزار ان در دین را پناه دادند نیز مورد لعنت قرار داد.

شما را به خدا، شما را به خدا، در زنان و در بردگانتان، زیرا آخرین سخن پیامبرتان این بود که فرمود: «شما را به دو گروه ناتوان و ضعیف، زن‌ها و بردگان، سفارش می‌کنم».

هان! نماز، نماز، نماز را بپادارید. در راه خدا از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌ای نهر اسید، خداوند کفایت می‌کند شما را از کسی که به شما آزار رسانده یا بر شما ظلمی روا داشته است.

با زبان خوش با مردم سخن بگویید همچنان که خدایتان به شما امر کرده است. امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید تا خداوند بدان شما را بر شما مسلّط ننماید، پس هر چه دعا کنید مستجاب نشود.

فرزندانم، بر شما باد به خوش‌رفتاری، مهربانی و کمک به یکدیگر و زنهار از بدرفتاری و پشت به یکدیگر کردن و از هم متفرق شدن. و در برّ و تقوی با همدیگر کمک کنید و در گناه و ظلم با کسی همدست نشوید و تقوای الهی داشته باشید که همانا عذاب خداوند بسی سخت و شدید است.

خداوند شما اهل بیتم را حفظ کند و مردم را وادارد که حرمت پیامبرش را در شما نگه دارند. شما را به خدا می‌سپارم و برای شما درود خدا و رحمتش را خواستارم.

شما را به خدا، شما را به خدا، در همسایگانتان، زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله به آن‌ها سفارش کرد و آنقدر سفارش کرد که پنداشتم ارث می‌برند

نحوه قصاص ابن ملجم/ وصیت حضرت علی(ع) در مورد عامل شهادت خویش

ابن ملجم مرادی یکی از خوارج بود که به قصد جان حضرت علی(ع) به کوفه آمد و با تحریک "قطام" به این کار ترغیب‌تر شد، وی نوزدهم ماه مبارک رمضان با شمشیر آلوده به زهر خود فرق مبارک حضرت را شکافت و بنا به وصیت امیرالمؤمنین با یک ضربه شمشیر قصاص شد.

علی با کسی کینه ندارد همیشه روی حساب حرف می‌زند. همین ابن ملجم را که گرفتند و اسیر کردند. آوردند خدمت مولی علی (ع) حضرت با یک صدای نحیفی (در اثر ضربت خوردن) چند کلمه با او صحبت کرد، فرمود: چرا این کار را کردی؟ آیا من بد امامی برای تو بودم؟ (من نمی‌دانم یک نوبت بوده است یا دو نوبت و بیشتر. ولی همه این‌ها را که عرض می‌کنم نوشته‌اند) یک بار مثل اینکه تحت تأثیر روحانیت علی قرار گرفت گفت، آیا یک آدم شقی و جهنمی را تو می‌توانی نجات دهی؟ من بدبخت بودم که چنین کاری کردم؛ و هم نوشته‌اند که یک بار که علی با او صحبت کردند با علی با خشونت سخن گفت: علی من آن شمشیر را که خریدم با خدای خودم پیمان بستم که با این شمشیر بدترین خلق خدا کشته شود و همیشه از خدا خواسته‌ام و دعا کرده که خدا با این شمشیر بدترین خلق خودش را بکشد. فرمود: اتفاقاً این دعای تو مستجاب شده است چون خودت را به همین شمشیر خواهند کشت.

حضرت علی(ع) در آخرین ساعات زندگی به مدارا با ابن ملجم وصیت کرد. پس از وفات علی، ابن ملجم را برای قصاص نزد حسن پسر علی آوردند. حسن پسر علی به وصیت پدرش، با یک ضربه شمشیر ابن ملجم را قصاص کرد

پس از به خاک سپردن پیکر مبارک حضرت علی(ع)، در روز 21 رمضان امام حسن(ع) به منبر رفت و خطبه‌ای خواند.

پس از خواندن خطبه فرمان داد تا ابن ملجم را حاضر کنند، امام(ع) به او فرمود: چه چیز تو را بر آن داشت تا امیرالمؤمنین را شهید و رخنه در دین انداختی.

ابن ملجم گفت: با خدا عهد کرده بودم پدر ترا به قتل برسانم، لاجرم به عهد خود وفا نمودم، اگر می‌خواهی امان ده به شام روم و معاویه را به قتل برسانم و دوباره به نزد تو بازگردم، اگر خواستی مرا می‌کشی و یا اینکه مرا می‌بخشی.

امام فرمود: هیهات! آب سرد نیاشامی، تا اینکه به جهنم واصل شوی.

در تاریخ آمده ابن ملجم گفت: مرا سرّی است که می‌خواهم در گوش تو بگویم، حضرت مانع شد و فرمود: اراده کرده از شدت عداوت گوش مرا با دندان برکند.

حضرت علی(ع) در آخرین ساعات زندگی به مدارا با ابن ملجم وصیت کرد. پس از وفات علی، ابن ملجم را برای قصاص نزد حسن پسر علی آوردند. حسن پسر علی به وصیت پدرش، با یک ضربه شمشیر ابن ملجم را قصاص کرد.

افزایش روزی و عمر طولانی با شستن دست ها

افزایش روزی و عمر طولانی با شستن دست ها


شستن دست‌ها یک عادت ساده است که به کمترین میزان آموزش نیاز دارد و تجهیزات خاصی لازم ندارد. این کار هنوز بهترین راه برای جلوگیری از بیمار شدن است.


 

به گفته پزشکان و کارشناسان بهداشت و سلامت، شستن دست ها قبل و بعد از غذا اگر با دقت و به طور صحیح انجام شود، عامل مهمی برای پیشگیری از انواع بیماری های واگیردار و مسری است. داشتن اطلاعات کافی در این باره هم برای کودکان و هم برای بزرگسالان ضروری است.

در زمینه ضرورت شستن دست ها قبل و بعد از غذا خوردن، از ائمه اطهار که درود خداوند بر آنان باد، احادیث زیادی نقل شده که بخشی از آن ها را در اینجا بازگو می کنیم.

 

احادیثی در این باره

در کتاب کافی از امام محمد باقر(علیه السلام) نقل شده است: «وضو گرفتن قبل از غذا و بعد از آن، فقر را از بین می برد.»

امام علی(علیه السلام) می فرماید: «شستن دست ها قبل و بعد از غذا سبب فزونی روزی می شود.»

ابی عوف جِبّلی می گوید از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: «وضو گرفتن قبل از غذا و بعد از آن رزق و روزی را زیاد می کند.»

در کتاب «کافی»، «تهذیب» و «من لا یحضره الفقیه» از امام صادق(علیه السلام) نقل است که فرمود: شستن دست ها قبل از غذا و بعد از آن، عمر را طولانی می کند و بوی بد لباس را از بین برده و چشم را جلا می بخشد

همچنین امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «کسی که دوست دارد برکت خانه ی او زیاد شود، قبل از غذا وضو بگیرد.»

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: «وضو گرفتن قبل از غذا فقر را از بین می برد، وضو گرفتن بعد از آن، همّ و غم را از بین می برد.»

(توضیح: مراد از وضو گرفتن در روایات، شستن دست است و مراد، طهارت مخصوص نیست.)

از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است: «کسی که قبل از غذا و بعد از آن، دست خود را بشوید، زندگی او وسعت می یابد و بیماری اش برطرف گردد.»

در کتاب «کافی»، «تهذیب» و «من لا یحضره الفقیه» از امام صادق(علیه السلام) نقل است که فرمود: «شستن دست ها قبل از غذا و بعد از آن، عمر را طولانی می کند و بوی بد لباس را از بین برده و چشم را جلا می بخشد.»

همچنین در کتاب کافی از امام صادق(علیه السلام) نقل است که «دست خود را بشویید تا اخلاقتان نیکو شود.»