لعن پرچم امام عصرعج به خاطربنی هاشم

لعن پرچم امام عصرعج به خاطربنی هاشم  
 

از جمله روایاتی که بعد از مطالعه آن بنده را متعجب کرد روایاتی که بعد از ظهور امام عصر عج شرق وغرب عالم پرچم وی را لعن می کنند بود.جواب این سوال برای من خیلی سخت بودچرا اینگونه می شود بعد از مطالعه روایات نکاتی به دست آمدکه می توان جوابی برای این سوال باشد.

۱–عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) ‏ لَا یَخْرُجُ الْقَائِمُ (علیه السلام) حَتَّى یَکُونَ تَکْمِلَةُ الْحَلْقَةِ قُلْتُ وَ کَمْ تَکْمِلَةُ الْحَلْقَةِ قَالَ عَشَرَةُ آلَافٍ جَبْرَئِیلُ عَنْ یَمِینِهِ وَ مِیکَائِیلُ عَنْ یَسَارِهِ ثُمَّ یَهُزُّ الرَّایَةَ وَ یَسِیرُ بِهَا فَلَا یَبْقَى أَحَدٌ فِی الْمَشْرِقِ وَ لَا فِی الْمَغْرِبِ إِلَّا لَعَنَهَا وَ هِیَ رَایَةُ رَسُولِ اللَّه‏[۱]

ابی بصیر از اصحاب مورد اطمینان امام صادق علیه السلام از امام نقل می کند:

قائم خروج نی کند مگر اینکه حلقه کامل شود به وی گفتم چه تعداد است مقدار تکمیل کننده عدد حلقه؟ فرمودندده هزار نفروجبرئیل از راست ومیکاییل از چپ وی .سپس پرچم به اهتزاز در می آید وحرکت می کند بوسیله آن وهیچ کس در شرق وغرب نمی ماندمگر اینکه آن را لعن می کند وآن پرچم رسول خداست

نکات اولین حدیث:

۱-تعداد یاران اولیه حضرت بعد از۳۱۳ نفر ده هزار نفر می باشد

۲-از برخی روایات بدست می آید که این ده هزار نفرملائکه هستند که کشته نمی شوند

۳-البته به خاطر تکمیل حلقه که درروایت آمده می توان گفت مقداری از این یاران از مردم وانسانها هستند

۴-خبر اهتزاز در تمام عالم رسیده می شود

۵-درحالی که مردم می دانند این پرچم رسول خداست آن را لعن می کنند

۶-دلیل لعن پرچم  ازاین روایت مشخص نیست

۷-حرکت حضرت با امدادهای غیبی است مانند کمک ملائکه

۸-محافظان اصلی آقاجبرئیل ومیکائیل می باشند

۹-ظهور منوط است به تکمیل حلقه بعد از ۳۱۳ نفر

۱۰-روش وحرکت آقامانند حرکت رسول خدا می باشد

۲-عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ سَمِعْتُ‏ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (علیهما السلام)  یَقُولُ‏ إِذَا ظَهَرَتْ رَایَةُ الْحَقِّ لَعَنَهَا أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ أَهْلُ الْمَغْرِبِ أَ تَدْرِی لِمَ ذَاکَ قُلْتُ لَا قَالَ لِلَّذِی یَلْقَى النَّاسُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ قَبْلَ خُرُوجِهِ.[۲]

ابان بن تغلب گفته است:از امام صادق علیه السلام شنیدم که می گفت :هنگامی که پرچم حق برافراشته می شود اهل شرق واهل غرب آن را لعن می کنند آیا میدانی برای چه لعن می کنند؟به خاطر اینکه چیزهایی مردم از اهل بیت امام عصر عج قبل از ظهور  دیده اند

نکات حدیث دوم

۱-پرچم آقا امام عصر عج پرچم حق است

۲-قبل از پرچم آقا پرچم حقی برافراشته نشده است

۳- لعن اهل شرق وغرب عالم پرچم حق

۴-قبل از ظهورگروهی از سادات کارهایی در عالم می کنند

۵-کارهای گروههای قبل از ظهور در تمام عالم وشرق وغرب همه می بینند

۶-این کارها باعث انحراف افکار عمومی از مسیر ظهور وحق شده است

۷-علت لعن اهل شرق وغرب اعمالی است که خاندان اهل بیت در آخرالزمان انجام داده اند وعالمیان از آنها دل خوشی ندارند

۸-ازین روایت مشخص نیست که اعمالی که خاندان اهل بیت انجام داده اند چیست ولی در برخی روایات امده است

۳-مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ: إِذَا رُفِعَتْ رَایَةُ الْحَقِّ لَعَنَهَا أَهْلُ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ قُلْتُ لَهُ مِمَّ ذَلِکَ قَالَ مِمَّا یَلْقَوْنَ مِنْ بَنِی هَاشِم‏[۳]

منصور بن حازم از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمودند:هنگامی که پرچم حق بلند می شوداهل شرق واهل غرب آن را لعن می کنند گفتم به خاطر چه؟فرمودند:به دلیل چیزهایی که از بنی هاشم دیده اند

نکات حدیث سوم

علاوه بر نکات احادیث قبلی می توان گفت که بنی هاشم منظور سادات بنی هاشم اعم از بنی فاطمه،سادات حسنی ،حسینی و…می باشد که در حقیقت در عالم کارهای این گروه به اسم حضرت وقیام امام عصر است که شاید یکی از دلایل اینکه بردن نام امام عصر تازمان ظهور جایز نیست همین باشد که وقتی کسی غیر معصوم به اسم امام عصر اشاره می کند ونام وی را می برد در حالی که لیاقت نداردباعث می شود که افرادو گروههای مختلف که از وی دل خوشی ندارند به خاطر این حمایت وی از امام عصر از امام عصر هم بدشان آید مثلا:

شما وقتی کسی را می بینید که کارهایش زیاد خوب نیست وخلاف می کند آن شخص بیاید همش اسم کسی راببرد واز وی دفاع کند خواه ناخواه شما هم نسبت به آن شخص مورد تمجید این آقای خلافکار بدبین شده وشاید کمتر سمت ان شخص اگر چه هم خوب باشد بروید وین یک قاعده عرفی می باشد

البته باز هم شاید نکاتی باشد که دوستان حتما یاری کنید


[۱] -الغیبة( للنعمانی) / النص / ۳۰۷ / باب ۱۹

[۲] – الغیبة( للنعمانی)، النص، ص: ۲۹۹

[۳] -همان

جوشش خون حسین(ع)تاظهور امام(عج)

جوشش خون حسین(ع)تاظهور امام(عج)
 

إن امرأة ملک بنی إسرائیل کبرت وأرادت أن تزوج بنتها منه للملک فاستثار الملک یحیی بن زکریا فنهاه عن ذلک ، فعرفت المرأة ذلک وزینت بنتها وبعثتها إلی الملک فذهبت ولعبت بین یدیه ، فقال لها الملک : ما حاجتک ؟ قالت : رأس یحیی بن زکریا ، فقال الملک : یا بنیة حاجة غیر هذه ، قالت : ما أرید غیره ، وکان الملک إذا کذب فیهم عزل من ملکه فخیر بین ملکه وبین قتل یحیی فقتله ، ثم بعث برأسه إلیها فی طشت من ذهب ، فأمرت الأرض فأخذتها ، وسلط الله علیهم بخت نصر فجعل یرمی علیهم بالمناجیق ولا تعمل شیئا ، فخرجت علیه عجوز من المدینة فقالت : أیها الملک إن هذه مدینة الأنبیاء لا تنفتح إلا بما أدلک علیه ، قال : لک ما سألت قالت : ارمها بالخبث والعذرة ففعل فتقطعت فدخلها فقال : علی بالعجوز ، فقال لها : ما حاجتک ؟ قالت : فی المدینة دم یغلی فاقتل علیه حتی یسکن ، فقتل علیه سبعین ألفا حتی سکن . یا ولدی یا علی والله لا یسکن دمی حتی یبعث الله المهدی فیقتل علی دمی من المنافقین الکفرة الفسقة سبعین ألفا
ترجمه حدیث

این روایت به نحو ارسال از مقاتل ، از امام زین العابدین از امام حسین علیهما السلام روایت شده که فرمود : زن پادشاه بنی إسرائیل می خواست دختر پادشاه را برای خود پادشاه تزویج کرده ( دختر را به پدرش بدهد ) پادشاه با حضرت یحیی بن زکریا ( علیهما السلام ) مشورت کرده وحضرت او را از آنکار منع نمود . آن زن از قضیه خبردار شد ودخترش را آرایش کرده ونزد پادشاه فرستاد تا با ناز وعشوه گری او را فریب داده و به خود ترغیب کند . آنگاه پادشاه به او گفت چه میخواهی ؟ دختر گفت : سر یحیی بن زکریا را ، پادشاه گفت دخترم چیز دیگری بخواه ، دختر گفت چیز دیگری نمیخواهم . و پادشاه هم چنان بود که اگر قول میداد و عمل نمیکرد از پادشاهی عزل میشد و در آن هنگام مخیر شده بود میان پادشاهی خود وقتل حضرت یحیی بن زکریا ، از این رو حضرت یحیی را کشته وسر او را در طشتی از طلا قرار داده ونزد آن دختر فرستاد . آنگاه زمین مأمور شد تا آن زن را درکام خود فرو برد به همین جهت خداوند بخت النصر را بر آنها مسلط کرده و او هم با منجنیق شهر آنها را در هم میکوبید . پیره زنی از شهر خارج شده وبه بخت النصر ، گفت که این شهر ، شهر انبیاء است وبا این وسیله فتح نمیشود ولی من راه فتح آنرا بتو یاد می دهم ، بخت النصر ، به او گفت : هر چه بخواهی به تو می دهم . پیر زن گفت : کثافات و نجاسات را بر شهر بریز ، او هم چنین کرد و دیوار شهر فرو ریخت . وداخل شهر شد و پیره زن را خواست به پیره زن گفت چه می خواهی ؟ گفت در شهر خونی استکه میجوشد ، باید آنقدر بکشی تا آن خون از جوشش بیفتد . او هم هفتاد هزار نفر را کشت تا آنکه خون آرام شد آنگاه امام حسین علیه السلام به فرزندش فرمود : علی جان پسرم : بخدا سوگند خون من هم آرام نخواهد شد تا آنکه خداوند مهدی ( علیه السلام ) را مبعوث کرده و به خاطر خونخواهی من هفتاد هزار نفر از منافقین کافر وفاسق را به قتل برساند
منابع شیعی :
: مناقب ابن شهرآشوب : ج ۴ ص ۸۵ – مرسلا ، عن مقاتل ، عن زین العابدین ( عن أبیه ) علیهما السلام : -
: البحار : ج ۴۵ ص ۲۹۹ ب ۴۵ ح ۱۰ – عن المناقب .
: العوالم : ج ۱۷ ص ۶۰۸ ف ۲۱ ب ۹ ح ۳ – عن المناقب

هرگاه ۳۱۳نفرکامل شودظهورمیرسد

هرگاه ۳۱۳نفرکامل شودظهورمیرسد
 

امام صادق علیه السّلام فرمود:

آگاه باش هر گاه آن عدّه وصف شده که سیصد و ده نفر و اندى هستند شمارشان کامل شود، آنگاه چنان که شما مى‏ خواهید خواهد شد، لکن شیعه ما کسى است که صدایش از حدّ گوش خودش نمى‏ گذرد و نیز کینه و ناراحتى درونش از حدّ پیکر او تجاوز نمى‏ کند، و ما را آشکار نمى‏ ستاید و با دشمنان ما نمى‏ ستیزد، و با عیبجویان ما هم‏نشینى نمى ‏کند، و با بدگویان ما هم سخن نمى شود و آنان را که با ما دشمن هستند دوست نمى‏ دارد و با دوستان ما دشمنى نمى‏ ورزد؛ عرض کردم پس چه کنم با این شیعه گوناگون که گویند ما بر طریق تشیّع هستیم؟ فرمود: اینان خود گرفتار جدائى و آزمایش خواهند گشت و تبدیل و جابجائى در میانشان رخ خواهد داد و به قحطى و کمبود که نابودشان سازد (مبتلا شوند) و شمشیرى که خونشان بریزد و اختلافاتى بهم رسد که پراکنده‏ شان کند.

همانا شیعه ما کسى است که همچون سگان پارس نکند و همانند کلاغ حرص نورزد و نزد مردم به گدائى دست نیازد اگر چه از گرسنگى بمیرد، عرض کردم: فدایت شوم چنین افرادى را که بدین صفت موصوف‏اند در کجا جستجو کنم؟ فرمود: آنان را در گوشه و کنار زمین بجوى، آنان کسانى هستند که زندگى سبکى دارند و خانه بدوش هستند که اگر حاضر باشند شناخته نمى‏ شوند و اگر از نظرها پنهان شوند کسى متوجّه آنان نمى‏ گردد و اگر بیمار شوند عیادت نمى‏ شوند و اگر خواستگارى کنند با آنان ازدواج نشود، و اگر وفات یابند بر جنازه آنان کسى حضور نیابد، آنان کسانى‏ اند که در اموالشان با یک دیگر مواسات مى‏ کنند و در آرامگاه خود با یک دیگر دیدار و ملاقات دارند و خواسته‏ هایشان با یک دیگر برخورد و اختلاف پیدا نمى‏ کند هر چند از شهرهاى گوناگون باشند».

الغیببة (للنعمانی )/ ترجمه غفارى، ص: ۲۹۱

متن عربی حدیث

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَمَا لَوْ کَمُلَتِ‏ الْعِدَّةُ الْمَوْصُوفَةُ ثَلَاثَمِائَةٍ وَ بِضْعَةَ عَشَرَ کَانَ الَّذِی تُرِیدُونَ وَ لَکِنْ شِیعَتُنَا مَنْ لَا یَعْدُو صَوْتُهُ سَمْعَهُ وَ لَا شَحْنَاؤُهُ بَدَنَهُ‏  وَ لَا یَمْدَحُ بِنَا مُعْلِناً  وَ لَا یُخَاصِمُ بِنَا قَالِیاً  وَ لَا یُجَالِسُ لَنَا عَائِباً وَ لَا یُحْدِثُ لَنَا ثَالِباً وَ لَا یُحِبُّ لَنَا مُبْغِضاً وَ لَا یُبْغِضُ لَنَا مُحِبّاً فَقُلْتُ فَکَیْفَ أَصْنَعُ بِهَذِهِ الشِّیعَةِ الْمُخْتَلِفَةِ الَّذِینَ یَقُولُونَ إِنَّهُمْ یَتَشَیَّعُونَ فَقَالَ فِیهِمُ التَّمْیِیزُ وَ فِیهِمُ التَّمْحِیصُ وَ فِیهِمُ التَّبْدِیلُ یَأْتِی عَلَیْهِمْ سِنُونَ تُفْنِیهِمْ وَ سَیْفٌ یَقْتُلُهُمْ وَ اخْتِلَافٌ یُبَدِّدُهُمْ‏  إِنَّمَا شِیعَتُنَا مَنْ لَا یَهِرُّ هَرِیرَ الْکَلْبِ وَ لَا یَطْمَعُ طَمَعَ الْغُرَابِ وَ لَا یَسْأَلُ النَّاسَ بِکَفِّهِ وَ إِنْ مَاتَ جُوعاً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَأَیْنَ أَطْلُبُ هَؤُلَاءِ الْمَوْصُوفِینَ بِهَذِهِ الصِّفَةِ فَقَالَ اطْلُبْهُمْ فِی أَطْرَافِ الْأَرْضِ أُولَئِکَ الْخَفِیضُ عَیْشُهُمُ‏  الْمُنْتَقِلَةُ دَارُهُمْ الَّذِینَ إِنْ شَهِدُوا لَمْ یُعْرَفُوا وَ إِنْ غَابُوا لَمْ یُفْتَقَدُوا وَ إِنْ مَرِضُوا لَمْ یُعَادُوا-وَ إِنْ خَطَبُوا لَمْ یُزَوَّجُوا وَ إِنْ مَاتُوا لَمْ یُشْهَدُوا أُولَئِکَ الَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ یَتَوَاسَوْنَ وَ فِی قُبُورِهِمْ یَتَزَاوَرُونَ وَ لَا تَخْتَلِفُ أَهْوَاؤُهُمْ وَ إِنِ اخْتَلَفَتْ بِهِمُ الْبُلْدَانُ.

الغیبة( للنعمانی) / النص / ۲۰۳ / باب ۱۲ ما یلحق الشیعة من التمحیص و التفرق و التشتت عند الغیبة حتى لا یبقى على حقیقة الأمر إلا الأقل الذی وصفه الأئمة علیهم السلام

دنیا از دیدگاه حضرت على (علیه السلام)

دنیا از دیدگاه حضرت على (علیه السلام)



بهترین راه براى شناخت چهره واقعى دنیا ، آن چهره اى که به عنوان بهترین عامل براى رشد و کمال است ، آن چهره اى که به عنوان نعمت الهى فرا راه آدمى است ، مراجعه به آثار پر بهاى اسلامى است .
با شناخت دنیا از دیدگاه معارف الهى که سرچشمه اش عقل پر بهاى اولیاى خداست ، انسان در خط حسنات قرار گرفته و از رذایل گریزان مى گردد .
على (علیه السلام) در برابر مردى که از دنیا نکوهش مى کرد فرمود :


اِنَّ الدُّنْیا دارُ صِدْق لِمَنْ صَدَّقَها وَدارُ عافِیَة لِمَنْ فَهِمَ عَنْها وَدارُ غِنىً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْها وَدارُ مَوْعِظَة لِمَنِ اتَّعَظَ بِها مَسْجِدُ اَحِبَّاءِ اللهِ وَمُصَلَّى مَلائِکَةِ اللهِ وَمَهْبِطُ وَحْىِ اللهِ وَمَتْجَرُ اَوْلِیاءِ اللهِ ، اکْتَسَبُوا فِیهَا الْرَّحْمَةَ وَرَبِحُوا فِیْها الْجَنَّةَ(1) .
« این دنیا جاى صدق و راستى است براى آن کس که با آن به راستى رفتار کند ، و خانه تندرستى است براى آن کسى که از آن چیزى بفهمد ، و سراى بى نیازى است براى آن کس که از آن توشه برگیرد ، و محل اندرز است براى آن کس که از آن اندرز گیرد . مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحى خدا و تجارت خانه اولیاى حق است . آنها در اینجا رحمت حق را به دست آوردند و بهشت را سود خود قرار دهند » .


نکات مورد نظر در این روایت
1 ـ دنیا ، براى کسى که با چشم حقیقت بین آن را بنگرد ، و در آن دقت کند که تمام جزء جزء بنایش درست بنا شده ، و به درستى باعث این نظام متقن گشته و عقل ، علم و حکمت از همه جوانبش آشکار است ، سراى راستى است .
دنیا براى کسى که ملاحظه کند ، که این عدل و حکمت معلول حکومت قوانین تکوینى است و اگر این حکومت نبود محصولى جز هرج و مرج از دنیا توقع نمى رفت ، سراى راستى است .
انسان باید از این نظام درست و وجود عدل و حکمت در آن ، به آن نتیجه برسد : که این راستى و درستى ، جز اراده و رهنمودهاى حق چیزى نبوده و رهنمودهاى الهى به غیر از ایمان و عمل صالح و صفات پسندیده اخلاقى برنامه دیگرى نیست .
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
1 ـ نهج البلاغه : حکمت 131 ; خصایص الأئمة : 102 ; غرر الحکم : 133 ، حدیث 2275 .




2 ـ دنیا ، براى کسى که بفهمد، سراى ایمنى از عذاب فردا و ن
جات از ذلّت امروز است . فراهم کردن زمینه ایمنى در سایه دو برنامه محقق است :
الف ـ قبول تمام برنامه هاى الهى ، اعم از آنچه درکتب آسمانى و فرهنگ پر بهاى انبیا و امامان است .
ب ـ به اجرا گذاردن آن برنامه ها .
و به تعبیر دیگر ایمنى از ذلّت دنیا و عذاب آخرت ، در سایه حکمت نظرى و عملى است .


3 ـ دنیا ، سراى توانگرى است براى کسى که از آن توشه بردارد .
آرى! بهترین سرمایه ها و مایه هاى توانگرى که عبارت از قوانین خدا ، برنامه هاى پیامبران ، دستورات امامان ، پند ناصحان ، حکمت حکیمان و عرفان عارفان است ، در همین دنیاست ، و این انسان فقیر است که باید براى رفع نیاز و جبران فقر روحى از این سرمایه ها برداشت کرده و به منافع آن برسد .


4 ـ دنیا ، سراى پند است براى کسى که از آن پند بگیرد . راستى بر هر ورق دفتر دنیا هزاران پند و نصیحت قرار دارد ، دیده بینا و قلب توانا و اندیشه تابناک مى خواهد که از پندهاى دنیا سرمشق گرفته و به راه کرامت قدم بگذارد .
بر لب جوى نشین و گذر عمر ببین *** کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو *** یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

برگ درختان سبز در نظر هوشیار *** هر ورقش دفترى است معرفت کردگار

جوانى گفت با پیرى دل آگاه *** که خم گشتى چه مى جویى در این راه

جوابش گفت پیر خوش تکلم *** که ایام جوانى کرده ام گم

ذلیل شدن شاهان ، فرو افتادن تاجداران از تخت ، خوارشدن مستکبران ، آقا شدن مستمندان ، خالى شدن کاخ ها و آمدن زاغ ها ، به چنگال عدالت افتادن ظالمان ، نابود شدن ستمگران ، پشیمان شدن گناهکاران ، از جاى برخاستن افتادگان و فروافتادن متکبران همه و همه درس عبرت ، براى پندگیران است .
تمام کاخ شهان جایگاه جغد شود *** بساز قصر محبت که خالى از خلل است



5 ـ دنیا ، مسجد عاشقان خداست .
آرى ! معامله مردمان با ایمان و پاک نیت و پاکیزه طینت با دنیا ، نشان مى دهد که آنان این سراى دو در را همچون مسجدى مى دانستند و همان معامله اى که با مساجد داشته اند با دنیا مى نمودند .
همانگونه که در فقه آمده ، رعایت امورى نسبت به مسجد واجب و اجراى پاره اى از آنها حرام است ، عاشقان حق با دنیا همان معامله را داشتند .
عاشقان در خانه دنیا که در حقیقت مسجد است ، بستر حرام نیاندازند ، مال حرام نخورند ، سخن خلاف نگویند ، به خرابى آن برنخیزند و در حفظ آن بکوشند . مؤمن در این خانه ، در حالت خوف و رجا به سر برده و جز به کسب فضیلت و مبارزه با رذیلت به چیزى نمى اندیشد .


6 ـ دنیا ، خانه نماز گذاردن ملائکه خدا و مرکز نزول وحى و ظرف کتب ثمر بخش آسمانى است .


7 ـ دنیا ، محل تجارت اولیاى الهى است ، در همین دنیا بود که افرادى همانند حر بن یزید ریاحى دست از کسب رذایل شسته و براى به دست آوردن منفعت همیشگى ، به تجارت در تجارت خانه توبه برخاستند ، دهاتى ایرانى ، بیایان نشین ربذه اى ، سیاه چهره حبشى ، در خط این تجارت تبدیل به سلمان و ابوذر و بلال شدند .
این بینایان راه ، آشنایان الله و رهروان آگاه ، در همین دنیا به کسب رحمت حق موفق شده و در همین جا براى خویش در بهشت ، جاى ابدى به دست آوردند .
بدون شک با این نوع شناخت به دنیا ، نقطه مبارزه با رذایل و کسب حسنات و فضایل شروع شده و انسان به قول على (علیه السلام)همانند یک تاجر سعى خواهد کرد ، هر چه بتواند از دنیا براى زیاد کردن شخصیت الهى و آباد کردن خانه فردایش بهره بگیرد .

آیا گفتن یا علی مدد و یا علی ادرکنی جایز است یا جایز نیست؟

آیا گفتن یا علی مدد و یا علی ادرکنی جایز است یا جایز نیست؟ 

آقای شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان دعاء فرج را درج کرده و تحریر فرموده اند که حضرت صاحب العصر و الزمان این دعا را به شخصی که اسیر بود تعلیم داد پس خواند و رها شد (از بلدالامین کفعمی) متن دعا چنین است:" الھی عظم البلاء و برح الخفاء و انکشف الغطاء و انقطع الرجاء و ضاقت الارض و منعت السماء و انت المستعان و الیک المشتکی و علیک المعول فی الشدة والرخاء. اللھم صلّ علی محمد و آل محمد اولی الامر الذین فرضت علینا طاعتھم و عرفتنا بذلک منزلھم ففرّج عناّ بحقھم فرجا عاجلا قریبا کلمح البصر او ھو اقرب یا محمد یا علی یا علی یا محمد اکفیانی فانکما کافیان و انصرانی فانکما ناصران یا مولانا یا صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث ادرکنی ادرکنی ادرکنی الساعة الساعة الساعة العجل العجل العجل یا ارحم الراحمین بحق محمد وآله الطاھرین". بفرمایید که عند الضرورت قرائت این دعاء چه حکمی دارد؟ شیخ محمد خالصی و در پاکستان محمد حسین ڈھکو براۓِ این دعاء گفتن چه بخواندن کفر است. نظر شما در این مورد چیست؟
پاسخ اجمالی

کمک خواستن و استمداد در کارها، از غیر خداوند متعال اگر به این عنوان باشد که برای آنان قدرت و توانایی ذاتی و مستقل در مقابل قدرت خداوند قائل باشیم و آنها را مسقل و بی نیاز از قدرت خداوند بدانیم شرک و کفر است، اما اگر قدرت آنها را ناشی از قدرت خداوند و در اثر قرب آنان به خداوند متعال و عنایت ویژه خداوند متعال به آنان بدانیم شرک یا کفر نخواهد بود.

در این رابطه دعای مورد نظر شما که به دعای فرج امام زمان (ع) مشهور است، یکی از زیباترین و بهترین و پر معناترین دعاها است و خالی از هر گونه شرک و کفر است که خواندن آن با قصد قربت به خداوند متعال بسیار مطلوب است.

پاسخ تفصیلی

کمک خواستن و استمداد در کارها، از غیر خداوند متعال اگر به این عنوان باشد که برای آنان قدرت و توانایی ذاتی و مستقل در مقابل قدرت خداوند قائل باشیم و آنها را مسقل و بی نیاز از قدرت خداوند بدانیم شرک و کفر است، اما اگر قدرت آنها را ناشی از قدرت خداوند و در اثر قرب آنان به خداوند متعال و عنایت ویژه خداوند متعال به آنان بدانیم شرک یا کفر نخواهد بود.

بر این اساس چون ما ائمه (ع) را بندگان خالص خداوند و در درجه بالای اخلاص و عبودیت نسبت به خداوند متعال می دانیم و همه ارزش، احترام، توانایی و قدرت آنان را نیز ناشی از همین قرب آنان به مقام ربوبی و در اثر بندگی خالصانه آنان می دانیم، استمداد و درخواست کمک از آنان، توسل به آنان و گفتن اذکاری مانند "یا علی مدد" و "یا علی ادرکنی" را خالی از هر گونه شرک و کفر می دانیم.

در این رابطه دعای مورد نظر شما که به دعای فرج امام زمان (ع) مشهور است، یکی از زیباترین و بهترین و پر معناترین دعاها است و خالی از هر گونه شرک و کفر است که خواندن آن با قصد قربت به خداوند متعال بسیار مطلوب است. حضرت آیت الله العظمی تبریزی (ره) در پاسخ سؤال در باره این دعا (دعای فرج) فرموده اند: "این دعا مانند بعضی از دعاهای معروف است و مراد در عبارت "اکفیانی فانکما کافیان" اشاره به آیه شریفه "وابتغوا الیه الوسیله" است؛ زیرا پیامبر اکرم (ص) و علی (ع) وسیله ما در گرفتن حاجات مان از خداوند متعال هستند و برای آمرزش گناهان ما استغفار می کنند. همان طوری که پیامبر اکرم برای گناه کاران طلب آمرزش می کردند. و اللَّه العالم". [1]

برای آگاهی بیشتر به پاسخ های زیر مراخعه فرمائید:

1. نمایه: توسل در قرآن و سنت، سؤال 2032 (سایت: 2265) .

2. نمایه: توحید و استمداد از غیر خدا، سؤال 1594 (سایت: 1589) .